کدخبر: ۲۷۸۳۲
تاریخ خبر:

هزینه سرسام‌آور درمان آنفولانزا در بیمارستان دولتی؛ از ویزیت تا تزریقات نیم میلیون تومان!

آنفولانزا در یک چشم بر هم زدن می‌تواند برنامه روزانه شما را بر هم بزند، اما هزینه درمان آن در بیمارستان‌های دولتی، بیش از حد انتظار بالا رفته است.

هزینه سرسام‌آور درمان آنفولانزا در بیمارستان دولتی؛ از ویزیت تا تزریقات نیم میلیون تومان!

فرارو– صبح با صدای زنگ گوشی از خواب بیدار شدم، اما از رختخواب بلند شدن غیرممکن بود. درد بدن، گلودرد و خلط چرکی شبانه همه نشانه‌های آنفولانزا بودند. شب قبل کمی گلودرد داشتم و فکر می‌کردم با استامینوفن خوب می‌شود، اما صبح فهمیدم اوضاع جدی‌تر است.

بیمارستان در اولین ساعات صبح خلوت بود. انتظار داشتم، مثل پاییز سال گذشته، با هزینه‌ای حدود ۱۰۰ هزار تومان کار تمام شود، اما هنگام پذیرش، ۲۶ هزار تومان پرداخت کردم؛ تقریبا دو برابر ویزیت همان زمان. اخیرا بیمه خود را از سلامت به تامین اجتماعی تغییر داده بودم و امیدوار بودم هزینه‌ها کاهش یابد.

وقتی پرسیدم «با بیمه سلامت چقدر می‌شد؟»، پاسخ دادند: «فرق زیادی ندارد. اگر مطب می‌رفتید باید ۳۲۰ هزار تومان پرداخت می‌کردید.»

دکتر پس از معاینه، عفونت را تشخیص داد و با توجه به پیشروی سریع بیماری، آنفولانزا را تایید کرد. در حین نوشتن نسخه، گفتم: «سال گذشته با ۳۰۰ هزار تومان واکسن زدیم، ولی امسال با این قیمت‌ها، دیگر امکانش نیست.»

دکتر نگاهی به مانیتور انداخت و گفت:

«قیمت همین داروهایی که الان باید بخرید، کمتر از واکسن نیست. چیزی حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان می‌شود… یک هفته هم دوره نقاهت دارد.»
و سپس سه روز استراحت همراه با مصرف مایعات تجویز کرد.

کد داروها را گرفتم و به داروخانه رفتم. اولین نوبت من بود. با کد ملی و کد دارو ثبت‌نام کردم و هنوز ازدحام آغاز روز شکل نگرفته بود. زنی در باجه شیرخشک می‌گرفت و پرسنل توضیح می‌داد که سهمیه با کد ملی کنترل می‌شود.

وقتی نوبتم شد، فاکتور داروها را بررسی کردم؛ شامل قرص‌های استامینوفن، آنتی هیستامین، شربت دیفن هیدرامین، سرم سدیم کلراید و سه آمپول تزریقی ویتامین سی، ویتامین ب کمپلکس و آنتی هیستامین بود. مجموع هزینه ۵۲۶ هزار تومان شد که بیمه تنها ۱۱۲ هزار تومان پرداخت کرد و سهم من ۴۱۴ هزار تومان شد.

باجه‌دار گفت:

«خانم، هزینه واکسن و درمان آنفولانزا جداست. حتی اگر واکسن می‌زدید، احتمال بیماری صفر نمی‌شد. ما هم حقوق می‌گیریم و کاری از دستمان برنمی‌آید. خدا را شکر کنید بیماری خاص نیست.»

سپس به سمت تزریقات رفتم. هزینه پذیرش تزریقات ۷۳ هزار و ۸۰۰ تومان بود. هنگام دراز کشیدن و فرو رفتن سوزن آنژیوکت، مجموع هزینه‌ها را در ذهنم مرور کردم: ۲۶ هزار تومان ویزیت، ۴۱۴ هزار تومان دارو، ۷۳ هزار و ۸۰۰ تومان تزریقات؛ جمعا ۵۱۳ هزار تومان.

پرسنل پرده را کشید و خارج شد. باید شال و کلاهی که قرار بود برای پسرم بخرم، ۱۰ روز به تعویق می‌افتاد. قطرات سرم آرام اما مداوم به رگم فرو می‌رفت و ساعت از ۸:۳۰ گذشته بود. امروز دیگر نمی‌توانستم سر کار حاضر شوم و مجبور بودم مرخصی بگیرم. در دل به آن مردی فکر می‌کردم که دیروز با همسرش فاکتور داروها را دید و داد و بیداد راه انداخت. حالا برای درمان همسرش چه کار می‌کند؟ شالم را روی چشمانم کشیدم و سعی کردم آرام بگیرم.

copied
ارسال نظر
 
  • پربیننده‌ترین‌ها

  • پربحث‌ترین‌ها

وب گردی