آمار عجیبوغریب تعداد بلاگرها در ایران
در حالیکه بلاگری به عنوان یک مسیر درآمدی محبوب میان جوانان ایرانی مطرح شده، برخی کارشناسان نسبت به پیامدهای منفی این موج هشدار میدهند.

به گزارش روزنامه فرهیختگان، گسترش بیسابقه فعالیتهای بلاگری در میان جوانان ایرانی این پرسش را ایجاد کرده است که آیا گرایش گسترده نسل جدید به این سبک از اشتغال، آنها را با آسیبهای اجتماعی جدیدی روبهرو خواهد کرد؟ همچنین این نگرانی وجود دارد که محتوای غیرتخصصی منتشر شده توسط افرادی فاقد دانش و تجربه کافی، آسیبهایی جدی به فضای اجتماعی و دادههای موجود وارد کند.
بر اساس آمار موجود، ایران در رتبه دوم جهان بعد از برزیل از نظر نسبت تعداد بلاگرها به جمعیت شاغل قرار دارد؛ آماری که از یک سو حاکی از حضور پررنگ کاربران ایرانی در پلتفرمهای اجتماعی است، اما از سوی دیگر، پرسشهایی اساسی درباره کیفیت محتوا و آثار بلندمدت آن در جامعه را مطرح میکند.
در همین زمینه، امیر مجرد، پژوهشگر حوزه رسانه، در گفتوگویی با فرهیختگان اظهار میکند: «بلاگری مفهومی پیچیده و تخصصیست که متأسفانه در فضای رسانهای ایران اغلب با اینفلوئنسری اشتباه گرفته میشود». او توضیح میدهد که بلاگرها معمولاً با تکیه بر پژوهش و کار تخصصی تولید محتوا میکنند، در حالی که اینفلوئنسرها بیشتر با محوریت محتوای سبک، روزمره و جذب دنبالکننده فعالیت دارند.
مجرد یکی از دلایل مهم رشد انفجاری اینفلوئنسرها در ایران را مشکلات اقتصادی و سطح پایین درآمد در مشاغل سنتی عنوان میکند و میگوید: «شرایط سخت مالی باعث شده بسیاری از جوانان به جای ورود به بازار کار رسمی، به سمت فعالیت در شبکههای اجتماعی روی بیاورند؛ فعالیتی که در ظاهر نیاز به مدرک تحصیلی یا سابقه کاری خاصی ندارد.»
از دیگر دلایل این پدیده میتوان به ضعف عملکرد رسانههای رسمی اشاره کرد. محمدرضا اصنافی، کارشناس رسانه، معتقد است: «نتوانستن رسانههای سنتی در پاسخ به نیازهای روز مخاطبان و ارائه محتوای جذاب، میدان را به سود شبکههای اجتماعی خالی کرده است».
در عین حال، توسعه بدون برنامه بلاگری و اینفلوئنسر شدن منجر به افت سطح کیفی محتواها شده و بسیاری از تولیدات در این فضا به سوی سطحینگری و حتی ابتذال رفتهاند. امیر مجرد هشدار میدهد: «الگوریتمهای شبکههای اجتماعی، بهجای تشویق تولید محتواهای عمیق و مفید، پستهای جنجالی و کمارزش را در اولویت نمایش قرار میدهند؛ نتیجه آن، افول ارزش محتوا در فضای مجازی است.»
او همچنین به ظهور فناوریهای نوین همچون هوش مصنوعی و ابزارهایی مانند ChatGPT اشاره دارد و میگوید این تحولات موجب کاهش اعتماد کاربران به اینفلوئنسرها شدهاند. مجرد ادامه میدهد: «نسل جوان امروز ترجیح میدهد پاسخهای دقیق، سریع و کاربردی را از فناوری دریافت کند تا دنبال محتوایی باشد که صرفاً بهخاطر درآمدزایی تولید میشود.»
با این حال، نمیتوان انکار کرد که بلاگری و فعالیت در شبکههای اجتماعی، برای بسیاری از جوانان ایرانی به فرصتی اقتصادی و اجتماعی تبدیل شده است؛ فرصتی برای کسب درآمد بالاتر، برخورداری از زمان انعطافپذیر و حتی ابراز وجود در جامعه. این مسیر برای عدهای نوعی رهایی از محدودیتهای شغلی سنتی و ابزار پیشرفت محسوب میشود.
اما کارشناسان نسبت به ادامه این روند بدون سیاستگذاری مناسب هشدار میدهند. محمدرضا اصنافی تأکید میکند: «سیاستهای محدودکننده نظیر فیلترینگ، به جای کمک به ارتقای کیفیت محتوا، رقابت سالم را از بین برده و زمینه را برای رشد محتوای بیکیفیت فراهم کردهاند.»
او معتقد است که تنها راه برونرفت از این وضعیت، تغییر رویکرد در حکمرانی رسانهای کشور است. به باور او، تقویت تولید محتوای باارزش، سرمایهگذاری در آموزش تخصصی بلاگرها، و بهرهگیری از ظرفیت این فضا در حوزههای علمی، فرهنگی و صنعتی میتواند مسیر حرکت فضای مجازی را از سطحینگری به عمق ببرد.