تعطیلی مدارس در ایران؛ بحران سواد چگونه کودکان را عقب میاندازد؟
تعطیلیهای مکرر مدارس در ایران، بهویژه در پایههای ابتدایی، اکنون فراتر از یک اختلال موقتی شده و مستقیماً به گسترش فقر آموزشی و عقبماندگی در سواد پایه منجر میشود.
بحران سواد در ایران صرفاً نتیجه ضعف برنامهدرسی یا کمبود معلم نیست؛ بخش قابلتوجهی از آن از چرخهای شکل گرفته که «تعطیلیهای مکرر مدارس و آموزش مجازی ناکارآمد» را شامل میشود. این روند اکنون به مرحلهای رسیده که مدارس، بهویژه در دوره ابتدایی، بیش از آنکه عامل جبران فقر باشند، خود به بازتولید نابرابری و فقر آموزشی تبدیل شدهاند.
نوراله اکبری در هممیهن نوشت: در هفتههای اخیر، مدارس ابتدایی بسیاری از استانها به دلیل آلودگی هوا، شیوع آنفلوآنزا و شرایط محیطی، دوباره تعطیل شدهاند؛ این در حالی است که تجربه سالهای گذشته نشان داده کوچکترین وقفه در آموزش ابتدایی، اثرات بلندمدتی بر سواد پایه کودکان دارد.
تحلیل دادهها نشان میدهد که تعطیلی مدارس در دورهای رخ میدهد که دانشآموزان حتی در شرایط عادی نیز قادر به رسیدن به استانداردهای پایه یادگیری نیستند. بر اساس گزارش ملی «فقر آموزش»، عملکرد دانشآموزان ایرانی در مهارتهای پایه خواندن و ریاضی در سالهای اخیر کاهش چشمگیری داشته است. این گزارش نشان میدهد که بیش از ۵۰ درصد دانشآموزان پایه چهارم در آزمون پرلز، در سطح «کمبهرهمند» قرار دارند و در مهارتهای ساده خواندن و فهم متن ضعف جدی دارند.
در برخی استانها، سهم دانشآموزانی که در مهارتهای خواندن و ریاضی پایه چهارم ضعف شدید دارند به ۴۰ تا ۴۵ درصد میرسد. این اعداد هنگامی اهمیت پیدا میکنند که بدانیم طی دو سال اخیر، تعداد زیادی از روزهای آموزشی مدارس ابتدایی یا به تعطیلی کامل گذشت یا به آموزش مجازی محدود شد؛ آموزشی که به اذعان خانوادهها و معلمان، بازدهی واقعی نداشته است. کمتر از ۳۰ درصد دانشآموزان دهکهای پایین به ابزارهای مناسب برای آموزش آنلاین دسترسی داشتهاند.
کودکان پایه اول تا سوم، بهویژه در مناطق روستایی و کمبرخوردار، فاقد مهارت، ابزار و حمایت خانوادگی کافی برای یادگیری آنلاین هستند. تحقیقات ملی درباره دوران کرونا نشان داده است که آموزش مجازی در مقطع ابتدایی باعث شد حدود یکسوم دانشآموزان در مهارت خواندن عقب بمانند. وقتی آموزش حضوری حتی در شرایط عادی قادر به جبران ضعفهای سواد پایه نیست، جایگزینی آن با آموزش مجازی، عملاً فقر سواد را تثبیت و تشدید میکند.
دادههای تحلیل عملکرد استانها در آزمونهای سراسری نشان میدهد که استانهایی مانند سیستانوبلوچستان، کهگیلویهوبویراحمد و خوزستان در انتهای جدول آموزشی قرار دارند و همین مناطق بیشترین میزان تعطیلیهای ناشی از آلودگی، سرما یا کمبود زیرساخت را تجربه میکنند. در رتبهبندی رسمی امتحانات نهایی، استانهای محروم همچنان در پایینترین رتبهها قرار دارند.
فاصله میان بالاترین و پایینترین استانها در برخی رشتهها بیش از سهواحد نمره است؛ فاصلهای که در مقیاس ملی بسیار قابل توجه است. این یعنی در مناطقی که دانشآموزان ابتدایی بیشترین نیاز را به آموزش حضوری و حمایت دارند، تعطیلیهای مکرر بیشترین آسیب را وارد میکند و شکاف یادگیری عمیقتر میشود. گزارش فقر آموزشی سال ۱۴۰۲ نشان میدهد که نرخ ترک تحصیل در پایههای بالاتر افزایش یافته و بخش قابل توجهی از این ترکتحصیلها ناشی از ضعف سواد پایه است.
در این گزارش آمده است: «بازماندگی از تحصیل در سه گروه سنی، بهترتیب ۱۲، ۱۹ و ۳۴ نفر در هر هزار کودک است.» کودکی که در پایههای اول و دوم قادر به خواندن روان نیست، در سالهای بعد از چرخه آموزش عقب میماند. تعطیلیهای مکرر مدارس، دقیقا در نقطهای ضربه میزند که مهارتهای پایه باید تثبیت شوند و مدرسه از نهاد جبرانکننده فقر، به عامل بازتولید فقر تبدیل میشود.
بررسیها نشان میدهد که در بسیاری از استانها، ۴۰ درصد معلمان تازهکار آموزش تخصصی کافی ندیدهاند و آموزش مجازی کیفیت تدریس آنها را حتی کاهش میدهد. ساعات آموزشی در پایه ابتدایی حدود ۴۰ درصد کمتر از استاندارد جهانی است و تعطیلیهای اخیر این فاصله را باز هم بیشتر کرده است.
کیفیت آموزش در مدارس محروم حتی بدون تعطیلی در سطح پایینی قرار دارد و تعطیلیهای مکرر این مدارس را از عملکرد آموزشی ساقط میکند. در نتیجه مدرسه که باید عامل عدالت آموزشی باشد، به دلیل ناپایداری تقویم آموزشی و ضعف جایگزینهای مجازی، خود به سازوکاری برای تشدید نابرابری تبدیل شده است.
چرا تعطیلیها برای ایران خطرناکتر از دیگر کشورهاست؟ در بسیاری از کشورها، نظام آموزشی با کلاسهای کمجمعیتتر، امکانات دیجیتال گستردهتر، معلمان حرفهایتر و ابزارهای مکمل یادگیری قادر است تعطیلیها را جبران کند. اما در ایران، میانگین نمرات پایههای متوسطه حتی پس از بازگشت به حضوری، ۱۰ تا ۱۲ از ۲۰ است؛ یعنی هنوز زیر حد مطلوب قرار دارند.
به عنوان نمونه، در استان گیلان، میانگین نمره دانشآموزان پایه یازدهم در برخی رشتهها ۸ تا ۱۰ ثبت شده است، که نشاندهنده ضعف پایه یادگیری است. وقتی پایه آموزش اینچنین سست است، هر تعطیلی حتی یک روزه، باعث از دست رفتن بخش قابل توجهی از توانایی تثبیت مهارتهای اولیه میشود.