کدخبر: ۳۱۳۹۵
تاریخ خبر:

فاجعه در مدارس: میانگین معدل زیر ۹

اظهارات اخیر وزیر آموزش و پرورش درباره «نبود موسیقی در مدارس» بار دیگر شکاف عمیق میان سیاست‌گذاری رسمی آموزش و واقعیت زیست نسل جدید را آشکار کرده است.

فاجعه در مدارس: میانگین معدل زیر ۹

شکاف میان نهادی رسمی مانند آموزش و پرورش و تجربه زیسته نسل جدید، زمانی برجسته شد که علیرضا کاظمی، وزیر آموزش و پرورش، در واکنش به پرسش خبرنگاران درباره پخش موسیقی در مدارس گفت: «ما در مدرسه چیزی به نام آهنگ نداریم و من نمی‌فهمم منظورتان چیست؟!»
اظهاراتی که از نگاه تحلیلگران اجتماعی، بیش از آنکه پاسخی به یک پرسش باشد، نشانه فاصله‌ گرفتن سیاست‌گذار آموزشی از واقعیت‌های فرهنگی جامعه است.

در همین رابطه، یک جامعه‌شناس معتقد است دانش‌آموزان عملاً از مدرسه دل کنده‌اند و تمایلی به حضور در آن ندارند؛ موضوعی که باعث می‌شود تمرکز بر مسائلی مانند ممنوعیت موسیقی، در برابر افت شدید سطح علمی و آموزشی، به حاشیه‌ای کم‌اهمیت تبدیل شود.

به گزارش فرارو، پرسش انکاری وزیر آموزش و پرورش درباره وجود موسیقی در مدارس ـ آنجا که می‌پرسد: «کجا ما چنین مسائلی داریم؟» ـ در تضاد مستقیم با واقعیت‌های اجتماعی امروز قرار می‌گیرد. نهادی که مسئولیت تربیت نسل آینده را بر عهده دارد، نمی‌تواند نسبت به تحولات فرهنگی و اجتماعی بی‌اعتنا بماند. از سوی دیگر، نوع مواجهه وزیر با این موضوع، به گفته برخی کارشناسان، حاکی از درک نادرست مفهوم موسیقی است؛ نگاهی که در سطح جامعه نیز بازتاب پیدا کرده و حتی بر کیفیت عمومی موسیقی اثر گذاشته است.

این موضع‌گیری‌ها در شرایطی مطرح می‌شود که علیرضا کاظمی، هم‌زمان با نزدیک شدن به استیضاح در مجلس، اذعان کرده بود که «در آموزش و پرورش چالش مزمن چندوجهی داریم». چالش‌هایی که به گفته کارشناسان، از افت کیفیت علمی گرفته تا تبعیض آموزشی و نادیده‌ گرفتن ابعاد پرورشی دانش‌آموزان را شامل می‌شود.

این بحران‌ها تنها محدود به دانش‌آموزان و خانواده‌ها نیست و معلمان را نیز به شکل مستقیم درگیر کرده است؛ به‌گونه‌ای که طی ماه‌های اخیر، شماری از مدیران و معلمان صرفاً به دلیل پخش موسیقی یا تلاش برای ایجاد فضایی شاد در مدرسه، با تذکر و بازخواست مواجه شده‌اند.

این اتفاقات در حالی رخ می‌دهد که به تعبیر تقی آزاد ارمکی، جامعه‌شناس، وضعیت کلی جامعه نیز مساعد نیست. او می‌گوید:
«در جایی که وضعیت یک جامعه از نظر اقتصادی و اجتماعی به صورت توامان خوب نیست، حتی اگر از نظر اقتصادی گشایشی هم پدید بیاید، حال آن جامعه از نظر فرهنگی و اجتماعی به سرعت به سامان نخواهد شد.»

با این حال، آموزش و پرورش به‌عنوان نهادی که مستقیماً با آسیب‌پذیرترین گروه‌های جامعه سروکار دارد، راهکارهای شناخته‌شده و آزموده‌شده جهانی ـ از جمله استفاده از موسیقی در فرآیند آموزش ـ را کنار می‌گذارد؛ آن هم برای نسلی که آینده کشور را رقم خواهد زد.

علیرضا کاظمی در پاسخ به پرسش خبرنگاران درباره پخش موسیقی در مدارس می‌گوید:
«ما در مدرسه چیزی به نام آهنگ نداریم و من نمی‌فهمم منظورتان چیست، مدرسه جای تربیت، آموزش و فعالیت‌های گروهی است... این موارد به هیچ‌وجه مورد تایید ما نیست، کجا ما چنین مسائلی داریم؟»

اهمیت موضوع زمانی دوچندان می‌شود که ماجرا از زاویه نگاه دانش‌آموزان بررسی شود؛ دانش‌آموزانی که هر روز در صف‌های صبحگاهی، با لباس‌های یکدست و اغلب تیره، در فضایی ایستا قرار می‌گیرند.

در این چارچوب، پرسش‌های جدی مطرح می‌شود: جایگاه موسیقی در نظام‌های آموزشی امروز جهان چیست؟ چه نقشی در فعالیت‌های گروهی و رشد فردی دارد؟ و آیا چنین نگاه‌هایی مرز میان موسیقی سازنده و مخرب را در سطح کلان مخدوش نکرده است؟

علیرضا شریفی یزدی، جامعه‌شناس، روان‌شناس اجتماعی و مشاور علمی پیشین پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش تهران، در گفت‌وگو با فرارو با نگاهی انتقادی به این موضوع می‌گوید:
«جایگاه آقای کاظمی در نظام آموزش و پرورش کجاست و آیا او جایگاه خود را می‌شناسد؟ واقعیت این است که او شناختی از نظام آموزش و پرورش و از حوزه تعلیم و تربیت سررشته‌ای ندارد. موضع‌گیری‌های او بیشتر در راستای حفظ جایگاه شخصی‌اش به نظر می‌رسد و با هدف جلب رضایت اقلیتی با چنین نگرشی مطرح می‌شود، نه با در نظر گرفتن مخاطبی به وسعت جمعیت ۹۰ میلیونی ایران.»

شریفی یزدی با اشاره به نقش بنیادین هنر در رشد انسان، می‌گوید:
«در سلسله مراتب نیازهای انسان، عالی‌ترین مرتبه که به آن والایش یا تصعید می‌گویند، هنر است. هنر، بالاترین مرتبه رشد یک انسان محسوب می‌شود. یکی از هنرهای هفت‌گانه جهان که بیشترین اثر و تاثیر را نه تنها بر انسان‌ها بلکه بر حیوانات دارد، موسیقی است.»

او ادامه می‌دهد:
«اگر به چوپان‌ها نگاه کنید، یکی از ابزارهای همیشگی آن‌ها نی است که به افزایش شیردهی حیوانات کمک می‌کند. جایگاه موسیقی برای انسان نیز از لحاظ علمی در طول تاریخ والاترین بوده و خواهد بود.»

این جامعه‌شناس با اشاره به تجربه نظام‌های آموزشی موفق جهان توضیح می‌دهد:
«پیشرفته‌ترین نظام آموزش و پرورش دنیا متعلق به کشور فنلاند است و پس از آن کشورهایی مانند دانمارک، هلند، بلژیک و نروژ قرار دارند که موسیقی یکی از اصلی‌ترین شیوه‌های آموزشی آن‌هاست. در شرق نیز کشور چین و ژاپن، موسیقی را جزء جدایی‌ناپذیر آموزش می‌دانند.»

او با تفکیک انواع موسیقی می‌گوید:
«موسیقی به دو دسته تقسیم می‌شود؛ یک دسته که باعث تعالی روح، پالایش روان و رشد مغز می‌شود و دسته‌ای دیگر که مطالعات عصب‌روان‌شناسی نشان می‌دهد اثر منفی دارد؛ مانند هیپ‌هاپ و برخی موسیقی‌های تکراری و خطی.»

شریفی یزدی تاکید می‌کند:
«نگاه محافظه‌کارانه و سنتی باعث می‌شود مرز میان موسیقی خوب و بد کدر شود. یکی از وظایف اصلی آموزش و پرورش، ایجاد سواد هنری در دانش‌آموزان است؛ نه تربیت موزیسین، بلکه آموزش تشخیص سره از ناسره.»

او هشدار می‌دهد که نبود این آموزش، خلأیی ایجاد می‌کند که به‌سرعت با محتوای نامناسب پر می‌شود؛ خلأیی که به گفته او، نمونه‌های آن در سال‌های اخیر بارها دیده شده است.

این مشاور علمی پیشین پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش تهران همچنین به دوگانگی موجود در سیاست‌گذاری فرهنگی اشاره کرده و می‌گوید:
«در کشوری که سالانه کنسرت‌های متعدد با مجوز وزارت ارشاد برگزار می‌شود، نمی‌توان تصور کرد موسیقی از زندگی حذف شود؛ صندلی کنار آقای کاظمی مجوز کنسرت می‌دهد.»

به گفته او، دانش‌آموزان منتظر تصمیم وزیر نمی‌مانند و مسیر خود را پیدا کرده‌اند:
«اکثر مدارس ما بچه‌ها موسیقی گوش می‌دهند، ساز می‌آموزند، آواز می‌خوانند و حتی با هوش مصنوعی آهنگ می‌سازند.»

شریفی یزدی با اشاره به زمان قابل توجهی که آموزش و پرورش از زندگی دانش‌آموزان می‌گیرد، می‌گوید:
«این نهاد حدود ۱۶ هزار ساعت از وقت دانش‌آموزان را طی ۱۲ سال به خود اختصاص می‌دهد، اما نتیجه این می‌شود که از نظر هنری و موسیقیایی، تغذیه اصلی آن‌ها خارج از مدرسه اتفاق می‌افتد.»

او در جمع‌بندی سخنانش تاکید می‌کند:
«بچه‌ها از مدرسه بریده‌اند و علاقه‌ای به حضور در آن ندارند؛ میانگین معدل در کل کشور زیر ۹ است. وزیر باید به جای نگرانی درباره پخش موسیقی، به فکر ارتقای سطح علمی و آینده‌سازی دانش‌آموزان باشد.»

شریفی یزدی در پایان با اشاره به مفهوم «قداست مدرسه» می‌گوید:
«نوحه‌خوانی هم نوعی موسیقی است. این فضاسازی‌ها خطرناک است و تصویری غیرواقعی از مدارس ارائه می‌دهد؛ در حالی که آموزش و پرورش باید به مسائل حیاتی‌تری مانند آموزش مهارت‌های زندگی، پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی و تربیت کاربردی نسل آینده بپردازد.»

copied
ارسال نظر
 

وب گردی