جزییات تازه از قتل دردناک در آباده؛ دختر و پسر جوان قربانی نقشه مرگبار سارقان شدند
در ماجرایی تلخ که فضای شهر آباده را تحت تأثیر قرار داده، پسر و دختری جوان پس از ۱۶ روز بیخبری، در حالی پیدا شدند که قربانی سرقتی خونین شده بودند. اعترافات متهمان، پرده از جنایتی دلخراش برداشت که خانوادهها را در بهت و سوگ فرو برده است.

صبح زود یکی از روزهای فروردینماه، کشاورزی که طبق روال همیشگی برای سرکشی به زمینهای خود در حومه شهرستان آباده رفته بود، متوجه موضوعی غیرعادی شد. خودروی پژو پارس نوکمدادی که روز گذشته نیز در همان نقطه پارک شده بود، همچنان بدون تغییر در کنار مزرعه قرار داشت. این بار کشاورز به ماجرا مشکوک شد و تصمیم گرفت پلیس را در جریان قرار دهد.
با حضور مأموران در محل، در نگاه نخست، احتمال رها شدن خودروی سرقتی مطرح شد. اما خیلی زود شرایط بهگونهای پیش رفت که فرضیهای هولناک قوت گرفت؛ شیشههای خردشده و لکههای خون بر صندلیها و اطراف خودرو، نشان از وقوع جنایتی داشت.
استعلام شماره پلاک خودرو از سوی پلیس، به نام علی زارع امامی، پسر ۲۷ سالهای ثبت شده بود که به گفته خانوادهاش، شب گذشته به همراه دختری که با او در رابطه عاطفی بود، از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته بود.
زهرا زارع امامی، خواهر علی، در گفتوگویی با «همشهری» جزئیات دردناکی از آن شب را بیان میکند: «علی شب قبل همراه دختری که قرار بود با او ازدواج کند، برای صرف شام به رستوران رفت. موقع خروج به مادرم گفت که زود برمیگردد. اما آن شب هرچه مادرم منتظر ماند، خبری از او نشد. تصور کرد شاید به باغ رفته باشد، اما صبح که تماس گرفت، گوشیاش خاموش بود. همان روز، مأموران پلیس به خانه آمدند و خبر دادند خودروی علی پیدا شده است.»
با اعلام این موضوع، تحقیقات رسمی برای یافتن سرنوشت علی و دختر ۲۱ سالهای به نام آیناز آغاز شد. مأموران انتظامی با کمک گروههایی از مردم، نیروهای امدادی، هلالاحمر، محیطزیست و یگانهای شکاربانی، جستوجوی گستردهای را در منطقه انجام دادند.
زهرا ادامه میدهد: «از لحظهای که فهمیدیم علی و آیناز ناپدید شدهاند، بیوقفه بهدنبالشان بودیم. همه مسیرهایی را که احتمال داشت رفته باشند، گشتیم. هیچ رد و اثری از آنها نبود، در حالی که اجسادشان تنها یک ساعت فاصله با محل کشف خودرو داشت و در گودالی روی یک تپه رها شده بود.»
در حالی که زمان میگذشت و ۱۶ روز از ناپدید شدن دو جوان میگذشت، بیخبری از سرنوشت آنها شایعات زیادی را در شهر دامن زده بود. خانوادهها در بلاتکلیفی، هر لحظه چشمبهراه خبری بودند. نهایتاً صبح سهشنبه، نهم اردیبهشتماه، مأموران آگاهی به خانواده علی اطلاع دادند که پیکرهای هر دو در یک معدن متروکه کشف شده است.
خواهر علی میگوید: «همسرم مثل همیشه آن روز هم به اداره آگاهی رفته بود. آنجا به او گفتند که خبری شده و اجساد پیدا شدهاند. وقتی خبر را شنیدم، انگار آسمان روی سرمان خراب شد. پلیس به ما گفت که ۲ مظنون از اهالی آباده را بازداشت کردهاند. آنها در بازجوییها اعتراف کردهاند که قصد سرقت داشتند و وقتی علی مقاومت کرده، با اسلحه هر دو را به قتل رساندهاند. بعد هم طلاهای آیناز را دزدیده و اجساد را به مکانی دورتر برده و در گودالی دفن کردهاند.»
پیدا شدن اجساد، نهتنها نقطه پایانی بر بیخبری خانوادهها بود، بلکه آغاز یک سوگواری سنگین نیز محسوب میشد. زهرا، در حالی که از خاکسپاری برادرش میگوید، تأکید دارد که از پیگیری این پرونده دست نخواهد کشید: «داغ این فاجعه برای همیشه با ما میماند. من هیچوقت از قاتلان برادرم نمیگذرم. خواهان قصاص در ملأعام هستم و این خواسته را تا آخر دنبال میکنم.»
او در ادامه اشاره میکند: «آیناز زیورآلات زیادی مثل النگو، گوشواره و گردنبند داشت که همه توسط قاتلان به سرقت رفته. ما از دستگاه قضایی درخواست داریم اشد مجازات برای این دو جنایتکار اجرا شود. من و مادرم تا تحقق عدالت، سکوت نخواهیم کرد.»