کارشناس شبکه افق به قتل رسید؛ انگیزه قتل طلا بود!
در جنایتی تکاندهنده در منطقه شهرک گلستان تهران، زن جوانی به قتل رسید و بررسیهای پلیس نشان میدهد عامل این جنایت، یکی از اقوام نزدیک او بوده است.

بعدازظهر روز گذشته، گزارشی مبنی بر کشف جسد زنی جوان در یکی از واحدهای مسکونی شهرک گلستان به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ اعلام شد. با دریافت این خبر، تیم بررسی صحنه جرم بلافاصله راهی محل شده و تحقیقات میدانی را آغاز کرد.
در اطراف خانه، نوار زردرنگ هشدار کشیده شده بود و تعدادی از اهالی با نگرانی به وقایع داخل خانه چشم دوخته بودند. مأموران در یکی از اتاقهای خواب با جسد بیجان زن جوانی به نام دکتر زهرا میرزایی روبهرو شدند که آثار اصابت جسم سخت به سر و بریدگی در ناحیه گردن در او دیده میشد. همچنین بررسیهای ابتدایی نشان داد برخی اقلام با ارزش از محل سرقت شده است.
در گام نخست، مأموران به سراغ فردی رفتند که موضوع را به پلیس اطلاع داده بود. وی گفت: «برای انجام کاری از خانه خارج شدم و وقتی برگشتم، بوی سوختگی به مشامم خورد. وارد اتاق خواب که شدم، جسد خواهرم را در میان خون دیدم. او چند ساعت قبل گفته بود با پسرخالهمان قرار ملاقات دارد.»
با توجه به این اظهارات، تیم جنایی بررسیهای فنی و مخابراتی را آغاز کرد. ردگیریها نشان داد مظنون در زمان قتل در محل حادثه حضور داشته و پس از آن به خانهاش در شرق تهران بازگشته است.
مأموران با هماهنگی قضایی به محل سکونت مظنون اعزام شدند و با اجرای عملیات غافلگیرانه، او را بازداشت کردند. در بازرسی اولیه، طلاهای سرقتی متعلق به مقتول در لباس متهم پیدا شد.
متهم در ابتدا هرگونه دخالت در قتل را انکار کرد، اما پس از مواجهه با شواهد، لب به اعتراف گشود و انگیزهاش را سرقت عنوان کرد.
به گزارش رکنا، در گفتوگویی که با متهم انجام شده، او میگوید: «بیکار بودم، قبلاً بهعنوان راننده در دیجیکالا کار میکردم اما مدتی بود کار نداشتم. با فشار اقتصادی شدید و فرزند دوماهه، احساس میکردم راهی برای تأمین زندگی ندارم. مدتی بود طلاهای دخترخالهام وسوسهام میکرد. تماس گرفتم و قرار گذاشتم، اما به او گفتم به کسی اطلاع ندهد.»
او ادامه داد: «وقتی مطمئن شدم تنهاست وارد خانه شدم. در ابتدا وانمود کردم برای دیدار آمدهام، اما نقشه سرقت را از قبل کشیده بودم. در یک لحظه مناسب، با چکش به سرش ضربه زدم و پس از برداشتن طلاها، برای از بین بردن اثر انگشت، وسایلی را آتش زدم تا صحنه را بسوزانم.»
پسرخاله مقتول در ادامه افزود: «فکر میکردم چون کسی از قرار ما خبر نداشت و صحنه را سوزاندهام، دستگیر نمیشوم. اما پلیس خیلی زود مرا شناسایی و بازداشت کرد. در لحظه دستگیری، طلاها هنوز در جیبم بود. حالا بسیار پشیمانم و نمیدانم چگونه با خانواده او روبهرو شوم.»
بر اساس این گزارش، جسد دکتر زهرا میرزایی برای بررسیهای دقیقتر به پزشکی قانونی منتقل شده و پرونده جهت تکمیل تحقیقات در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار دارد.