وقتی گذشت به بهای عقد اجباری؛ دختر جوان قربانی معاملهای دردناک با متجاوز
پروندهای جنجالی که نشان میدهد چگونه در برخی موارد تلخ، حق شکایت و عدالت قربانی توافقهایی میشود که تنها بار روانی و اجتماعی آن بر دوش قربانی باقی میماند.

پس از تعطیلات عید نوروز، دختری جوان به نام شادی به مراجع قضایی تهران مراجعه و شکایت خود را علیه مردی به نام فرشاد به اتهام تجاوز ثبت کرد. پیگیری این شکایت در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران آغاز شد. در تحقیقات اولیه، شادی توضیح داد که مدتی قبل، فرشاد که از دوستان محلی و گرفتار اعتیاد بود، در فضای مجازی به او پیام داد و ابراز علاقه کرد. او با وجود آگاهی از وضعیت اعتیاد فرشاد، در ابتدا پاسخی نداد اما این جوان بیوقفه در محل رفت و آمد شادی ظاهر میشد و اصرار داشت که تنها امید زندگیاش او است و خواهان پیوند همیشگی با شادی بود.
شادی ادامه داد: «مادرم فرشاد روزی با من تماس گرفت و با گریه توضیح داد که تنها راه نجات پسرش ترک اعتیاد است و او برای دستیابی به این هدف، انگیزهای جز ازدواج با من ندارد. به همین دلیل از من خواست به خانهشان بروم تا فرشاد با دیدنم، در روزهای سخت ترک مواد، روحیه بگیرد.» شادی که تحت تاثیر دلسوزی مادر فرشاد قرار گرفته بود، پذیرفت مدتی کوتاه به خانه آنها برود اما پس از خروج مادر فرشاد، این مرد موقعیت را غنیمت شمرد و به او تجاوز کرد.
پس از ثبت شکایت، فرشاد شناسایی و دستگیر شد و پرونده به جریان افتاد. در جلسه دادگاه، شادی مجدداً شکایت خود را بیان کرد و تأکید داشت که فرشاد با تجاوز به آبروی او لطمه زده و تنها در صورت عقد رسمی با او حاضر به گذشت از شکایت است.
فرشاد در دفاعیات خود تمام اتهامات را رد کرد و اظهار داشت: «من و شادی مدتی دوست بودیم و هر دو مصرفکننده مواد مخدر بودیم. او بارها به خانه ما میآمد و با رضایت خودش در نبود دیگران رابطه برقرار میکرد. من متجاوز نیستم و اتهام را قبول ندارم.»
در پایان، قضات پس از بررسی مدارک، فرشاد را به جرم برقراری رابطه نامشروع محکوم کردند و مجازات ۷۴ ضربه شلاق و انجام خدمات نظافت اجباری در یک مرکز اجتماعی برای او تعیین شد.