کدخبر: ۱۶۳۸۶
تاریخ خبر:

انتقام عجیب پسر جوان از خانواده‌اش؛ "می‌خواستم با دزدی، آبروی پدر و مادرم را ببرم!"

در اتفاقی تکان‌دهنده که نگاه‌ها را به سمت یکی از پرونده‌های جنجالی پلیس در شمال غرب تهران جلب کرده، جوانی بازداشت شده که انگیزه‌اش از سرقت، تنها دزدیدن طلا و پول نبود؛ او به شکلی غیرمنتظره در پی رسوایی خانواده‌اش بود.

انتقام عجیب پسر جوان از خانواده‌اش؛ "می‌خواستم با دزدی، آبروی پدر و مادرم را ببرم!"

حدود سه هفته پیش، مأموران پلیس در حال گشت‌زنی در یکی از خیابان‌های شمال غربی پایتخت بودند که به دو موتورسوار جوان مظنون شدند. این دو نفر با مشاهده نیروهای پلیس، اقدام به فرار کردند اما پس از چند دقیقه تعقیب و گریز، توسط مأموران متوقف و بازداشت شدند.

در جریان بازرسی اولیه از این دو جوان، مقادیر قابل‌توجهی طلای سرقت‌شده کشف شد. با انتقال متهمان به کلانتری و آغاز تحقیقات، مشخص شد که هر دو نفر در سرقت‌های مسلحانه و زورگیری از شهروندان دست داشته‌اند. اما موضوعی که توجه افسران پرونده را جلب کرد، انگیزه خاص یکی از بازداشت‌شدگان به نام «آریا» بود که هدفش از این اقدامات مجرمانه، بسیار متفاوت با دیگر مجرمان مشابه بود.

او در گفت‌وگویی که در اختیار رسانه‌ها قرار گرفته، جزئیات انگیزه‌اش از این اقدامات را شرح داده است:

انگیزه‌ات از سرقت چه بود؟
«انتقام از پدر و مادرم. می‌خواستم کاری کنم که دستگیر شوم و با آبروی آنها بازی کنم.»

دلیل این کینه‌توزی نسبت به خانواده‌ات چه بود؟
«خیلی در حق من بدی کردند. قرار بود با دختری که دوستش داشتم ازدواج کنم. ولی پدر و مادرم از هم جدا شدند و باعث شدند رابطه ما به هم بخورد. از آنها خواهش کرده بودم که لااقل تا بعد از ازدواج من صبر کنند، اما برایشان مهم نبود که چه بلایی سر من می‌آید.»

چرا برای انتقام گرفتن، سرقت را انتخاب کردی؟
«می‌خواستم کاری کنم که مردم و اطرافیان بفهمند به خاطر دزدی بازداشت شدم، تا اینطور آبروریزی شود و پدر و مادرم خجالت‌زده شوند. از خانه مجلل و راحتی که برایم تهیه کرده بودند بیرون آمدم و رفتم در زاغه‌های حاشیه شهر زندگی کردم. تصمیم داشتم وارد قاچاق مواد مخدر شوم، اما از خلافکارهای این کار ترسیدم. احساس کردم ممکن است به قیمت جانم تمام شود.»

او ادامه می‌دهد: «در همان دوره با دو خلافکار آشنا شدم و با هم تصمیم به زورگیری از مردم گرفتیم. هر بار که دزدی می‌کردم، بعدش دچار عذاب وجدان می‌شدم. به همین خاطر، سهم خودم را گاهی به افراد نیازمند می‌دادم. ولی در نهایت هدف اصلی‌ام این بود که دستگیر شوم تا همه بفهمند چه بلایی سرم آمده و خانواده‌ام در معرض آبروریزی قرار بگیرند.»

ماجرای آریا بار دیگر یکی از چالش‌های جدی حوزه اجتماعی و خانوادگی را نمایان کرده است؛ اینکه گاه مسائل عاطفی حل‌نشده، به فجایعی ختم می‌شود که نه‌تنها زندگی یک فرد، بلکه اعتبار یک خانواده را نیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. بازداشت این جوان و همدستش همچنان در مراحل تحقیقاتی قرار دارد و پلیس، جزئیات بیشتر این پرونده را پس از تکمیل بررسی‌ها اعلام خواهد کرد.

copied
ارسال نظر
 

وب گردی

    ×

    برای حمایت ما لطفا روی یکی از تبلیغات کلیک کنید

    کلیک