اعتراف تکاندهنده در دادگاه: نامزدم خودش خواست خفهاش کنم!
در پروندهای که ابعادش هنوز برای بسیاری شوکآور است، جوانی که به قتل نامزدش متهم شده، در دادگاه ادعا کرد این اقدام با رضایت دختر بوده و قرار بوده هر دو به زندگیشان پایان دهند.
یک جوان ۲۲ ساله که به خفهکردن دختر مورد علاقهاش متهم است، در جلسه محاکمه ادعا کرد این اقدام با موافقت خود دختر صورت گرفته و آنها تصمیم داشتهاند به شکل مشترک خودکشی کنند.
بر اساس گزارش مشرق، در نخستین روزهای سال ۱۴۰۲ مأموران پلیس با اعلام مرگ دختر ۲۰ سالهای به محل حادثه اعزام شدند. بررسیهای اولیه نشان داد خواستگار این دختر او را با طناب خفه کرده است. پدر دختر جوان درباره لحظات وقوع حادثه گفت: «روز حادثه مسعود به خانه ما آمد و با دخترم برای صحبتکردن به طبقه بالا رفتند. من برای انجام کاری چند دقیقه از آنها دور شدم اما وقتی برگشتم دیدم مسعود طنابی را که دور دستانش پیچیده بود در دست گرفته و با آن بازی میکند. دخترم روی زمین افتاده بود و دیگر نفس نمیکشید. همان لحظه موضوع را به پلیس اطلاع دادم.»
بعد از تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. با این حال، پیش از آغاز فرآیند قضایی، پدر مقتول با حضور در دادسرا خواستار دریافت دیه دخترش شد.
آنچه در جلسه دادگاه گذشت
در شروع جلسه، قضات از پدر دختر که تنها ولیدم پرونده است خواستند درخواست نهایی خود را اعلام کند. او با حضور در جایگاه گفت: «من دو پسر و یک دخترم را از دست دادهام و دیگر توان و تحمل مرگ کسی را ندارم. به همین خاطر خواستار اجرای حکم قصاص نیستم و تقاضای دریافت دیه دارم.»
پس از او، متهم در جایگاه قرار گرفت و با بیان رابطهاش با دختر جوان گفت: «من مژگان را دوست داشتم و قصد داشتیم ازدواج کنیم. اما هر دو مواد مصرف میکردیم و احساس میکردیم ادامه این وضعیت ممکن نیست. به همین دلیل تصمیم گرفتیم مشترکاً خودکشی کنیم. از شدت علاقهای که به هم داشتیم توافق کردیم هر دو با هم به زندگیمان پایان دهیم. روز حادثه من به خانهشان رفتم. مژگان هروئین زد و من شیشه مصرف کردم. بعد طناب آوردیم و دور گردنمان انداختیم اما او نتوانست خودش را خفه کند. به همین دلیل قرار شد اول من او را خفه کنم و بعد خودم این کار را انجام دهم. او را کشتم اما وقتی نوبت من شد بیحال شدم و نتوانستم طناب را کامل بکشم. وقتی به هوش آمدم مأموران پلیس بالای سرم بودند.»
در میانه جلسه، پدر مقتول با اشاره به صحنهای که دیده بود گفت: «وقتی وارد اتاق شدم، مسعود دخترم را کشته بود و خودش خیلی آرام نشسته بود و طناب را در دست میچرخاند. او هیچ قصدی برای کشتن خودش نداشت.»
قاضی دادگاه سپس از متهم پرسید: «شما چه زمانی بیهوش شدید؟»
متهم پاسخ داد: «من شیشه مصرف کرده بودم و اصلاً حالیام نبود. خیلی چیزها یادم نمیآید. از خانوادهاش میخواهم من را ببخشند. تمام تلاشم را میکنم تا جبران کنم.»