قصه تلخ مهرانه؛ مادری که برای نجات از خشونت به جدایی پناه میبرد
مهرانه پس از سه سال زندگی مشترک، در حالی که کودکی شیرخوار دارد، تصمیم به طلاق گرفته است. او در گفتوگو با اعتمادآنلاین از روزهای سخت و طاقتفرسای زندگیاش میگوید، از کتکهایی که از همسرش، آرین، دریافت کرده و زخمهای روحی و جسمی که تحمل کرده است.
او درباره دلایل جدایی میگوید: "نمیتوانم دیگر با آرین زندگی کنم. به بهانههای مختلف و با هر عصبانیت، به من حمله میکند و مدام من را میزند. در دوران بارداری بارها کتک خوردم؛ حتی یک بار به قدری شدید که انگشت پایم شکست. هر بار که به او پیشنهاد دادم نزد روانپزشک برود، سرسختانه مخالفت کرد و گفت بیمار نیست."
مهرانه در پاسخ به این سوال که چرا با این شرایط بچهدار شد، توضیح میدهد که بارداری او ناخواسته بوده است. او میگوید: "قصد داشتم بچه را سقط کنم، اما خانواده و حتی خود آرین گفتند که بچه باعث میشود او تغییر کند و همه چیز بهتر شود. اما این اتفاق نیفتاد، بلکه شرایط بدتر هم شد."
از طرفی، خانواده مهرانه از او حمایت میکنند. پدرش حتی از سال اول ازدواج توصیه به طلاق کرده، اما او به امید تغییر شرایط، زندگی مشترکش را ادامه داده است. مهرانه در رابطه با سرپرستی فرزندش بعد از طلاق میگوید: "آرین ادعا میکند که میخواهد بچه را بگیرد، اما من نمیتوانم بچه شیرخوارم را به او بدهم. مشاور حقوقی هم گفت که طبق قانون، فرزند تا هفت سالگی نزد مادر خواهد بود."
مهرانه در پایان تأکید میکند که به دلیل خشونتهای بیوقفه، تصمیم به طلاق گرفته است: "اگر در خانه این مرد بمانم، جانم در خطر است و راهی جز جدایی ندارم."