پسر جوان پس از پرداخت دیه و آزادی، زیر بار عذاب وجدان جان باخت
داستان از یک درگیری مرگبار در سال ۱۳۹۱ آغاز شد؛ شایان و بهروز، دو دوست صمیمی، بر سر اختلافی کوچک با یکدیگر درگیر شدند.
شایان در این درگیری با گلدانی به بهروز ضربه زد و باعث مرگ او شد. پس از این حادثه، شایان از ترس فرار کرد اما بلافاصله خود را به پلیس معرفی کرد و در بازجوییها به قتل اعتراف نمود.
با گذشت چند سال و صدور حکم قصاص، شایان پای چوبه دار رفت. اما در آخرین لحظات و با سخنان از دل برخاسته شایان، مادر بهروز از قصاص گذشت کرد و پدر او نیز با شرط پرداخت دیه، رضایت خود را اعلام کرد. با تلاش خانواده شایان و جمعآوری کمک از خیرین، مبلغ دیه تامین شد و شایان آزاد شد.
این آزادی، اما پایان دردهای شایان نبود. او که از عذاب وجدان و فشار مالی بر خانوادهاش رنج میبرد، سرانجام پس از چند ماه زندگی در اضطراب و پشیمانی، در خواب دچار سکته شد و جان باخت.