نقشه شوم کارگردان مستندساز برای سرقت میلیونی از دختر معلول!
پرونده سرقت طلاهای ۵۰۰ میلیون تومانی از خانهای در تهران با اعترافات تلخ یک کارگردان مستندساز وارد مرحله تازهای شد.
این کارگردان که برای تأمین هزینههای ساخت فیلم جدیدش دست به این اقدام زده بود، جزئیات نقشه خود را فاش کرد.
ماجرای سرقت طلاهای یک دختر معلول در تهران ابعاد تازهای پیدا کرده است. بر اساس گزارش سایت جنایی، این حادثه در آبانماه گذشته رخ داد و تحقیقات اولیه نشان داد سارقان نقابدار با برنامهریزی قبلی وارد خانه شدند و اموال باارزشی را به سرقت بردند. خانه محل سرقت، ساختمانی دو طبقه بود که در طبقه اول، مادر و دختر معلول خانواده زندگی میکردند و طبقه دوم متعلق به یکی دیگر از دختران خانواده و همسرش بود.
خواهر دختر معلول که در طبقه دوم زندگی میکرد، به پلیس گفت: «وقتی با همسرم به خانه برگشتیم، متوجه شدیم قفل در خانه شکسته شده است. ابتدا فکر کردیم شاید سارقان وارد خانه ما شدهاند، اما چیزی دزدیده نشده بود. سپس با نگرانی به طبقه اول رفتیم و خواهرم را دست و پا بسته در گوشهای از خانه پیدا کردیم.»
اعترافات تکاندهنده از لحظه سرقت
دختر معلول درباره ماجرای سرقت گفت: «مادرم به همراه خواهرم که از شهرستان آمده بود، بیرون رفته بودند. نیم ساعت بعد، زن و مرد نقابداری وارد خانه شدند، مرا کتک زدند و دست و پایم را بستند. سپس ۵۰۰ میلیون تومان طلاهای من را سرقت کردند. اما قبل از رفتنشان، چهره یکی از سارقان را دیدم که نقابش کنار رفته بود. او همان پسری بود که با خواهرزاده ما از شهرستان دوست است.»
تحقیقات پلیس نشان داد که خواهرزاده خانواده به تازگی به تهران آمده و در این زمان با مردی به نام میثم، که کارگردان مستندساز است، در ارتباط بوده است. پس از بازجویی از این خواهرزاده، او گفت: «میثم را در یکی از مستندهایی که درباره صنایع دستی میساخت، ملاقات کردم. در جریان این آشنایی، او تعدادی از محصولات صنایع دستی مرا فروخت. مدتی بعد، وقتی به همراه مادرم برای دیدن اقوام به تهران آمدیم، او هم گفت کاری دارد و به تهران آمد. اما من از ماجرای سرقت خبر نداشتم.»
نقشه سرقت برای تأمین هزینه مستند
پس از تحقیقات بیشتر، میثم که متهم اصلی این پرونده است، به سرقت اعتراف کرد. او گفت: «۱۳ سال است که مستندسازی میکنم، اما برای پروژه جدیدم با مشکلات مالی روبرو شدم. چند بار با خواهرزاده دختر معلول به خانه خالهاش رفتم و متوجه شدم طلاهای زیادی دارد. از آنجا که میدانستم سرقت از دختر معلول راحتتر است، موضوع را با دوستم فرهاد در میان گذاشتم. او هم قبول کرد کمک کند و برای گمراه کردن پلیس لباس زنانه پوشید.»
متهم درباره لحظه سرقت توضیح داد: «وقتی وارد خانه شدیم، دختر معلول در حال مطالعه بود. با دیدن ما شوکه شد. دست و پایش را بستیم و ۱۱ النگو، دو دستبند و دو گردنبند را برداشتیم. بعد از این، به طبقه بالا رفتیم، اما چون ترسیدیم صاحبخانه برگردد، سرقتی انجام ندادیم. پس از سرقت، فرهاد نگران شد و مخفی شد. من هم به شهرستان رفتم و طلاها را در یک ساختمان متروکه دفن کردم.»
ادامه تحقیقات و کشف اموال مسروقه
پس از اعترافات متهم، مأموران به محلی که او طلاها را مخفی کرده بود، رفتند و اموال سرقتشده را کشف کردند. تحقیقات درباره ادعاهای متهم و دستگیری همدست فراری همچنان ادامه دارد.
این پرونده یکی از مواردی است که جنبههای انسانی، اقتصادی و جنایی را در هم آمیخته و واکنشهای بسیاری را به دنبال داشته است.