تصمیم مرگبار دختر ۱۶ ساله پس از آزار دوست پسرش/ چگونه یک اشتباه زندگی او را به تباهی کشاند؟
سارا، دختری 16 ساله، از مشکلات عاطفی، خانوادگی و اجتماعی خود رنج میبرد و بارها به دلیل فشارهای روحی و روانی دست به خودکشی زده است. در این گزارش، دلایل مشکلات سارا و راهکارهای درمانی که توسط مشاوران پیشنهاد شده، بررسی میشود.

سارا، دختری 16 ساله، به دلیل فشارهای شدید عاطفی و روانی که در خانواده و جامعه تجربه کرده است، احساس میکند هیچچیز در زندگیاش معنا ندارد و حتی گاهی احساس میکند که هیچ کس او را درک نمیکند. او میگوید که به هیچوجه احساس خوشبختی ندارد و درگیر اضطراب و افسردگی عمیق است. سارا در یک خانه مستأجری با مادر و برادرش زندگی میکند و از مشکلات مالی شدیدی رنج میبرد. پدرش که کارگر آزاد بود، پنج سال پیش در اثر سکته قلبی فوت کرده است، و از آن زمان مادرش بهتنهایی مسئولیت تأمین مالی خانواده را بر عهده داشته است.
سارا از کودکی شاهد مقایسههای مداوم و سرزنشهای والدینش بوده است. او میگوید: «مادرم همیشه غر میزد و به من محبت نمیکرد. حتی زمانی که اشتباه میکردم، به جای راهنمایی، تنها سرزنش میشدم.» او همچنین اشاره میکند که مادرش همیشه به برادرش بیشتر بها میداد و به دلیل ترس از واکنشهای شدید او، بیشتر اوقات برای آرام کردن او تلاش میکردند.
او در ادامه میگوید: «تمام اینها باعث شد تا اعتماد به نفس من از بین برود و دیگر علاقهای به درس نداشته باشم. به سختی خود را به مقطع دهم رساندم، ولی نمراتم همیشه پایین بود و احساس میکنم امسال هم نمیتوانم به مقطع بالاتر بروم.» سارا در مورد رابطهاش با خانواده میگوید که حتی خواهر بزرگش نیز او را سرزنش میکند و میگوید که او «تنبل و بیمسئولیت» است.
سارا تنها دوست خود را مریم میداند که خود نیز فرزند طلاق است. آنها گاهی با هم درد دل کرده و از مشکلاتشان صحبت میکنند. سارا در یک دوره زمانی با پسری آشنا شد که پس از وقوع یک حادثه ناخوشایند و تجاوز، متوجه شد که او به دیگری ارتباط دارد. این حادثه باعث شد که او احساس شکست و بیارزشی بیشتری کند. او تصمیم گرفت که دست به خودکشی بزند و با خوردن قرصهای دارویی مادرش به بیمارستان منتقل شد. او بعد از گذشت مدت زمانی دوباره اقدام به خودکشی کرد و این بار با بریدن دست و بدن خود، به بیمارستان برده شد.
سارا میگوید که «هیچچیز در زندگیام ارزش ندارد» و به شدت از زندگی خود ناامید است. او در کنار احساس پوچی و افسردگی، آرزوی مرگ را در دل دارد.
کارشناس ارشد مشاور خانواده، سهیلا فارجی، وضعیت سارا را ناشی از خلاء عاطفی شدید و تحقیرهای خانوادگی میداند. به گفته وی، سارا در طول زندگیاش با سرزنشهای مداوم، مقایسه با دیگران و سوء استفادههای عاطفی و جسمی از سوی والدینش مواجه بوده است. فارجی اظهار کرد: «سارا در دوران کودکی با تحقیر، مقایسه و حتی ضرب و شتم مواجه بود و همین موضوع باعث شد که عزت نفس او دچار آسیب شود و به اضطراب و افسردگی شدید دچار گردد.»
مشاوران به منظور کمک به سارا اقداماتی نظیر همدلی، آموزش مهارتهای مقابلهای و تقویت اعتماد به نفس را پیشنهاد کردهاند. همچنین از خانواده سارا خواسته شده تا در جلسات مشاوره شرکت کنند و از نظر عاطفی او را حمایت کنند. در راستای بهبود وضعیت روانی سارا، اقدامات زیر انجام شده است:
- همدلی و ایجاد فضای درک متقابل برای سارا
- تشویق مادر به همکاری با مشاور برای حمایت عاطفی از سارا
- گوش دادن فعال و تخلیه هیجانی سارا بهمنظور پردازش احساسات
- آموزش روشهای تقویت اعتماد به نفس و عزت نفس
- آموزش تکنیکهای مقابله با افسردگی و اضطراب
- قرارداد رفتاری برای جلوگیری از تکرار رفتارهای پرخطر نظیر خودکشی
- شناسایی و بیان احساسات سرکوبشده
- فعالسازی رفتارهای مثبت از طریق شناسایی ارزشها و اهداف زندگی
- آموزش مهارتهای مقابلهای هیجان مدار و بهکارگیری این مهارتها در زندگی روزمره
- آموزش مراقبتهای لازم برای محافظت از سارا در برابر افکار خودکشیگرایانه
این اقدامات در راستای حمایت از سارا و بازگرداندن تعادل روانی او انجام میشود. خانواده سارا نیز از این پس موظف به توجه بیشتر به وضعیت روانی او هستند و برای جلوگیری از وقوع مشکلات بیشتر، همکاریهای لازم را با مشاوران انجام خواهند داد.