چرا تلاش برای یافتن «هدف زندگی» میتواند ذهن شما را درگیر اضطراب کند؟
جستوجو برای معنا و هدف زندگی، در نگاه اول الهامبخش به نظر میرسد، اما برای بسیاری از افراد، این مسیر به منبعی از فشار روانی و اضطراب تبدیل میشود.

روانشناسان هشدار میدهند که هرچند جستوجوی معنا در زندگی ارزشمند است، اما اگر با عجله و وسواس دنبال شود، میتواند باعث احساس ناکافی بودن و اضطراب شود.
به گزارش فرارو به نقل از ای پی نیوز، توصیه همیشگی «هدف زندگیات را پیدا کن» آنقدر رایج شده که کمتر کسی درباره آن تردید میکند. اما برای عده زیادی، این توصیه به جای انگیزهبخشی، سنگینی غیرقابل تحمل ایجاد میکند. سؤال اصلی این است: «چطور میتوانم هدف زندگیام را پیدا کنم و اگر موفق نشوم، چه؟» این همان چیزی است که روانشناسان با عنوان «اضطراب هدف» توصیف میکنند؛ احساسی که فرد فکر میکند باید هدف بزرگی داشته باشد، اما راه رسیدن به آن مبهم است.
هدف چیست و چه معنایی دارد؟
تعریف «هدف» بسیار انعطافپذیر است. آیا یک فرد فقط میتواند یک هدف واحد داشته باشد یا چند هدف در زندگی ممکن است؟ آیا هدف حتماً باید به دیگران خدمت کند یا میتواند فعالیتی باشد که برای خود فرد معنا و لذت ایجاد میکند؟
تاد کشدان، استاد دانشگاه جورج میسون و بنیانگذار «آزمایشگاه رفاه»، هدف را نوعی قطبنما میداند که افراد میتوانند از آن برای هدایت انرژیهای خود در زندگی استفاده کنند. او میگوید:
«احساس هدف میتواند شکاف بین آنچه هستید و آنچه ایدهآل شماست را پر کند.»
کشدان تأکید میکند که انسان میتواند زندگی پربار و معناداری داشته باشد، حتی اگر هرگز هدف مشخص و تعریفشدهای برای خود پیدا نکند. پژوهشها نشان دادهاند افرادی که حس قویتری از هدف دارند، معمولاً از نظر جسمی و روانی سالمتر هستند، اما فشار اجتماعی بر یافتن هدف، میتواند خود به منبع اضطراب تبدیل شود.
ظهور مفهوم «اضطراب هدف»
اصطلاح «اضطراب هدف» نخستین بار در سال ۲۰۱۴ توسط لاریسا رینی، دانشجوی تحصیلات تکمیلی دانشگاه پنسیلوانیا، مطرح شد و به تدریج شناخته شد. الیزابت گیلبرت، نویسنده کتاب «غذا، دعا، عشق»، از وسواس ناسالم نسبت به «زندگی هدفمند» سخن گفته و آن را «فرمولی که به همه ما خورانده شده» توصیف کرده است.
منابع سنتی معنا دیگر کافی نیستند
جودی دی، رواندرمانگر و نویسنده کتاب «زندگی غیرمنتظره»، میگوید: «بخشی از ماهیت آگاهی انسانی، فکر کردن به جایگاهمان در جهان است.» با این حال، منابع سنتی که در گذشته برای یافتن معنا به آنها متکی بودیم، اکنون جایگاه خود را از دست دادهاند.
دی میگوید که در گذشته والدین امید داشتند فرزندانشان زندگی بهتری داشته باشند، اما اعتماد به تحقق این امید در جامعه امروز کمتر شده است. استیگر معتقد است: «اکنون ما باید خودمان مسیرمان را پیدا کنیم و بفهمیم در کجای این جهان قرار داریم.»
راهکارهای کاهش اضطراب هدف
استیگر پیشنهاد میکند که ابتدا بپذیریم لازم نیست فوراً هدف مشخصی پیدا کنیم؛ خود جستوجوی هدف نیز میتواند به زندگی معنا بدهد. او توضیح میدهد که این مسیر شامل شناخت خود، تواناییها، علایق و تأثیرگذاری روی جهان است. او میگوید:
«فرهنگ ما بیش از حد بر نتیجه متمرکز است و از فرآیند گریزان. شاید بهترین توصیه این باشد که عجله نکنید و با ندانستنِ گاهبهگاه کنار بیایید.»
ارزش اهداف کوچک
جردن گرومت، نویسنده کتاب «کد هدف»، بین «هدف بزرگ» و «هدف کوچک» تفاوت قائل است و معتقد است که بسیاری در جستوجوی هدف بزرگ دچار استرس میشوند و اهداف کوچک را نادیده میگیرند. او میگوید:
«هدف بزرگ معمولاً بلندپروازانه و دستنیافتنی است. شبکههای اجتماعی پر از افرادی است که میخواهند این نسخه از هدف را به شما تحمیل کنند.»
گرومت توصیه میکند که روی «اهداف کوچک» تمرکز کنیم؛ فعالیتهایی که باعث لذت، رشد فردی و ارتباط با دیگران میشوند، مانند باغبانی، آواز خواندن یا کار داوطلبانه. او میپرسد: «چه کاری میتوانم انجام دهم که مرا پُر کند و به زندگیام معنا ببخشد؟»
کشدان اضافه میکند که فعالیتها به خودی خود هدف نیستند، بلکه ابزارهایی برای کشف هدف واقعی هستند: «اینها مثل دانههایی هستند که میتوانند در زندگی شما ریشه بگیرند.»
تغییر مسیر زندگی
گاهی رویدادهای مهم یا آسیبزا میتوانند هدف زندگی را تغییر دهند یا شکل دهند. جودی دی مثال شخصی خود را میآورد: او تصور میکرد هدفش تربیت خانواده است، اما در اوایل دهه ۴۰ دریافت که هرگز فرزندی نخواهد داشت. او میگوید:
«احساس میکردم به عنوان یک انسان بیفایدهام، چون مادر نبودم.»
با این حال، دی بعداً جامعهای آنلاین به نام Gateway Women برای زنان بدون فرزند ایجاد کرد و اکنون در روستای محل زندگیاش در ایرلند، گروههای حضوری برای این افراد تشکیل میدهد. او توضیح میدهد:
«احساس میکنم زنده بودن در این زمان، داشتن یک پلتفرم و آگاهی، یک امتیاز فوقالعاده است و این همان هدف زندگی من است.»