چرا بسیاری از افراد هشدارهای روابط ناسالم را نادیده میگیرند؟
با وجود آشنایی عمومی با نشانههای هشداردهنده روابط خطرناک، بسیاری هنوز این رفتارها را نادیده میگیرند و خود را در چرخهای از سرزنش، امید و ترس گرفتار میکنند. چرا عقل و تجربه گاهی در برابر دلبستگی و احساسات ما کم میآورد؟
فرارو- آگاهی از «پرچمهای قرمز» در روابط ناسالم گاهی کافی نیست؛ بسیاری از افراد، حتی وقتی با نشانههای آشکار مواجه میشوند، آنها را نادیده میگیرند. این پدیده میتواند ناشی از نیازهای عاطفی، سرزنش خود، امیدهای غیرواقعی و ترس از شکست باشد.
به گزارش فرارو به نقل از سایکولوژی تودی، اکثر ما ذهنی با نشانههایی که احتمالاً خبر از شریکی دشوار، کنترلگر یا آزارگر میدهد، آشنا هستیم؛ نشانههایی که کتابها، رسانهها و تجربههای شخصی بارها آنها را روشن کردهاند. اما شناخت این رفتارها همیشه به معنای اقدام برای جلوگیری از آسیب نیست.
یک نظرسنجی در سال ۲۰۲۱ در وبسایت ردیت، کاربران را درباره «نشانههای اولیه شریک آزارگر» پرسیده بود. پاسخها شامل فهرستی از رفتارهایی بود که اغلب در روابط خطرناک دیده میشود و هرکدام میتواند زنگ خطری جدی باشد.
از جمله، کاربران گزارش دادند که این افراد معمولاً از همان آغاز رابطه با محبت و توجه افراطی ظاهر میشوند؛ رفتاری که به آن «لاو بامبینگ» میگویند. تماسهای مکرر، پیامهای طولانی، ابراز عشق سریع و جملاتی مانند «هیچکس مثل تو مرا نمیفهمد» نمونههایی از این طوفان عاطفی هستند. چنین رفتارهایی معمولاً بهجای عشق واقعی، ترفندی برای ایجاد وابستگی و کنترل روانی است.
سایر نشانهها شامل تلاش برای جدا کردن فرد از دوستان و خانواده، بیاحترامی به مرزهای شخصی، بدگویی مداوم درباره روابط گذشته، خشم هنگام مواجهه با مشکلات خود و اعمال «گسلایتینگ» است؛ یعنی ایجاد شک در فرد مقابل تا احساس کند مقصر است. حتی انتقادهای ظریف از ظاهر، لباس یا رفتار، میتواند اعتمادبهنفس را کاهش دهد و فرد را مطیعتر کند.
همچنین، اگر متوجه شوید رفتار شریک خود را پنهان میکنید یا برای آنها بهانه میآورید، این ممکن است نشاندهنده نادیده گرفتن خطر باشد. ذهن شما در این شرایط تلاش میکند واقعیت را تحریف کند تا رابطه قابل تحمل باقی بماند.
تمام این هشدارها در کتاب جدید نویسنده با عنوان «او را با دقت انتخاب کن: چگونه یک شریک امن را تشخیص دهیم» بررسی شدهاند. با این حال، دانستن نشانهها همیشه منجر به اقدام نمیشود؛ بسیاری انکار میکنند، توجیه میآورند، خطر را کم اهمیت میشمارند یا مسئولیت مشکلات را بیش از حد بر عهده خود میگیرند.
۱. مشکلات دلبستگی
میل به پیوند عاطفی یکی از قویترین نیروهای روانی است. در روابط پرخطر، این میل میتواند قضاوت را مختل کند. افرادی که با نشانههای خطر مواجهاند، ممکن است با خود چنین فکر کنند:
-
«نمیخواهم تنها باشم.»
-
«هیچکس تا به حال اینقدر احساس امنیت و ارزشمندی به من نداده است.»
-
«میدانم مشکل دارد… اما من دوستش دارم.»
این نوع دلبستگی میتواند دیدن خطرهای آشکار را دشوار کند.
۲. خودسرزنشی یا «تغییر جهت تقصیر»
بسیاری قربانیان روابط ناسالم، خود را مقصر رفتار شریک میدانند. این فرآیند که به آن «بِلیم شیفتینگ» میگویند، توسط آزارگران تقویت میشود. مثالها:
-
«تقصیر من بود، من او را تحریک کردم.»
-
«اخیراً کمی کنترلگر شدهام.»
-
«بدخلق بودم و بیش از حد واکنش نشان دادم.»
این خودسرزنشی مانع تشخیص رفتارهای آسیبزا میشود.
۳. امیدواری غیرواقعبینانه
باور داشتن به خوبیهای فرد حتی در کنار نقصها طبیعی است، اما انکار رفتارهای آسیبزا ناشی از خوشبینی نیست، بلکه از ترس و نیاز شدید به تعلق سرچشمه میگیرد. مثالها:
-
«میتوانم تغییرش دهم.»
-
«میتوانم نجاتش دهم.»
-
«پتانسیل زیادی دارد.»
-
«قول داده دیگر تکرار نکند.»
افرادی که در کودکی شاهد خشونت یا کنترلگری بودهاند، ممکن است چنین رفتارهایی را طبیعی بدانند.
۴. ترس از شکست
ترس از شکست در رابطه، بهویژه در روابط عمیق یا تازهوارد، میتواند دیدن خطر را غیرممکن کند. افراد ممکن است بگویند:
-
«باید این رابطه را حفظ کنم.»
-
«فکر نمیکنم لایق رابطهای بهتر باشم.»
-
«اگر او را ترک کنم، دیگران مرا سرزنش میکنند.»
این ترس فرد را در رابطه ناسالم محبوس میکند و باعث میشود واقعیتها را کوچک بشمارد.
توجه به نشانهها آسان نیست؛ پیوند عاطفی میتواند مزایای احساسی زیادی داشته باشد و تصمیمگیری را دشوار کند. با این حال، پذیرش این حقیقت که ممکن است رفتارهای خطرناک را نادیده گرفته باشید، نخستین گام برای محافظت از خود است و میتواند از بروز آسیبهای جدی جلوگیری کند.