بازگشت جنجالی ترامپ به خلیج فارس
بازگشت دونالد ترامپ به خلیج فارس در دور دوم ریاستجمهوریاش، تنها یک سفر دیپلماتیک ساده نیست.

هشت سال پس از سفر پرهیاهوی خود به ریاض در سال ۲۰۱۷، دونالد ترامپ بار دیگر به خلیج فارس بازگشته است؛ اما اینبار در بستری کاملاً دگرگونشده و با مجموعهای پیچیده از معادلات تازه منطقهای. رئیسجمهور آمریکا در دومین دوره حضورش در کاخ سفید، سفر دیپلماتیکی را به عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر آغاز کرده؛ سفری که در محوریت آن، همکاریهای اقتصادی، فناوری، تسلیحاتی و رایزنیهای امنیتی قرار دارد.
بازگشت ترامپ به خاورمیانه در شرایطی رخ میدهد که توازن سنتی قدرت در این منطقه دستخوش تحولات جدی شده است. کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با عبور از سیاستهای وابستگی محض، اکنون در چارچوبی عملگرایانه به دنبال کاهش تنشها و گسترش نقش منطقهای خود هستند. رهبران این کشورها درصدد اثبات توانمندیهای مستقل خود بهعنوان بازیگرانی مؤثر و قابلاتکا برای واشنگتناند؛ آنهم در جهانی که بهمراتب پیچیدهتر و چندقطبیتر از گذشته شده است.
اما مهمترین سایهای که بر این سفر سنگینی میکند، بحران غزه است. ادامه درگیریهای خونین و حملات اسرائیل، فضای حاکم بر مذاکرات و رایزنیهای ترامپ را متأثر کرده و احتمال هرگونه پیشرفت دیپلماتیک در این زمینه را با تردید مواجه ساخته است. در عین حال، با توجه به سابقه اقدامات غیرمنتظره ترامپ در سیاست خارجی، نمیتوان سناریوهای احتمالی را بهسادگی رد کرد.
از زمان آغاز جنگ غزه در هفتم اکتبر، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با فشارهای داخلی تازهای مواجه شدهاند. ملتهای این کشورها، که در واکنش به آنچه «استانداردهای دوگانه غرب» مینامند خشمگیناند، بار دیگر مسئله فلسطین را به کانون گفتمان سیاسی داخلی بازگرداندهاند. در چنین شرایطی، عربستان سعودی تنها در صورتی حاضر به عادیسازی روابط با اسرائیل خواهد بود که یک مسیر روشن برای تشکیل دولت فلسطینی ترسیم شود.
ترامپ در این سفر قرار است در نشستی فراگیر در منطقه حضور یابد؛ نشستی که احتمال میرود میزبان چهرههایی از لبنان و سوریه نیز باشد. در این دیدار، او ناچار به شنیدن مطالبات متحدان عربی خود خواهد بود؛ کشورهایی که بار مسئولیت گفتوگوهای آتی درباره بازسازی غزه و طراحی آینده پس از جنگ را بر دوش میکشند و از ایالات متحده انتظار دارند در تأمین منابع مالی این فرآیند مشارکت کند.
در فضای کنونی، دیپلماسی خلیج فارس دیگر آن چیزی نیست که در سالهای گذشته بود. کشورهای عربی، که زمانی در اقدامی هماهنگ قطر را تحریم کردند، امروز مسیر تعامل و همکاری را در پیش گرفتهاند. با پایان رسمی محاصره قطر در سال ۲۰۲۱، این کشور به یکی از بازیگران محوری در تلاشها برای توقف درگیریها در غزه بدل شده؛ نقشی که البته با واکنشهای تند از سوی اسرائیل همراه بوده است.
در همین حال، پس از ناامیدی از واکنش نظامی ترامپ به اقدامات ایران در منطقه، امارات بهسوی تنشزدایی با تهران حرکت کرد و عربستان نیز بهتدریج همین مسیر را برگزید. این در حالی است که علیرغم وقوع درگیریهای مستقیم میان ایران و اسرائیل در سال ۲۰۲۴، کشورهای خلیج فارس با تأکید بر حفظ ثبات، از مذاکرات دولت ترامپ با ایران برای احیای توافق هستهای حمایت میکنند.
از دیگر تحولات غافلگیرکننده، توافق میان واشنگتن و گروه حوثیها با وساطت عمان است؛ توافقی که بر اساس آن، عملیات دریایی حوثیها در قبال توقف حملات آمریکا و بریتانیا متوقف خواهد شد. اگر این توافق پایدار بماند، میتواند آغازی برای حلوفصل سیاسی بحران چندین ساله یمن باشد.
نکته قابلتوجه این است که موضوعات حقوق بشری همچون پرونده احمد الدوش، شهروند بریتانیایی زندانی در عربستان، بعید است در دستور کار سفر ترامپ جایی داشته باشد. تمرکز اصلی این سفر بر قراردادهای اقتصادی و نظامی است. ترامپ در این سفر با همراهی مقامات ارشد کابینهاش از جمله مارکو روبیو (وزیر خارجه)، پیت هگست (وزیر دفاع) و مدیران شرکتهای بزرگ آمریکایی، مذاکراتی را برای امضای توافقات عمده اقتصادی دنبال میکند.
در همین چارچوب، عربستان متعهد به سرمایهگذاری ۶۰۰ میلیارد دلاری در اقتصاد آمریکا شده و امارات متحده عربی نیز از طرحی برای سرمایهگذاری ۱.۴ تریلیون دلاری طی ده سال آینده در ایالات متحده پرده برداشته است.
یکی از ابعاد مهم این همکاری، مشارکت در حوزه فناوریهای پیشرفته است. انتظار میرود جزئیات این توافقات در روزهای آینده اعلام شود؛ توافقاتی که حوزههایی مانند هوش مصنوعی، تولید نیمههادیها، انرژی، مواد معدنی و سرمایهگذاری صنعتی را دربرمیگیرد. با اینحال، روابط تجاری خانواده ترامپ با برخی کشورهای منطقه، نگرانیهایی درباره شفافیت و تضاد منافع ایجاد کرده است.
در سطح دوجانبه، عربستان بهدنبال تقویت همکاریهای دفاعی و دستیابی به فناوریهای پیشرفته نظامی آمریکاست؛ مسیری که میتواند راه را برای اجرای پروژه «چشمانداز ۲۰۳۰» این کشور در هماهنگی با واشنگتن هموار سازد. از سوی دیگر، امارات استراتژی خود را بر محور تبدیلشدن به قطب جهانی فناوری متمرکز کرده و برای حفظ واردات تراشههای پیشرفته آمریکایی تلاش مضاعف دارد.
قطر نیز با قرارداد خرید بیش از ۱۰۰ فروند هواپیمای بوئینگ، سعی دارد موقعیت خود را بهعنوان یک میانجی مؤثر منطقهای تثبیت کند. در این میان، واگذاری یک فروند هواپیمای اختصاصی بوئینگ ۷۴۷ به ترامپ، که گفته میشود بهجای ایر فورس وان قدیمی مورد استفاده قرار خواهد گرفت، واکنشهایی را در فضای عمومی برانگیخته و سوالاتی درباره ابعاد پشتپرده آن به وجود آورده است.
در مجموع، سفر چهارروزه ترامپ به خلیج فارس، که با وعده قراردادهای بزرگ و روابط راهبردی همراه است، پرسشی اساسی را مطرح میکند: آیا این نمایش پرزرقوبرق منتهی به دستاوردهای واقعی اقتصادی و دیپلماتیک برای منطقه خواهد شد یا تنها یک حرکت نمایشی دیگر از رئیسجمهور پرحاشیه آمریکا خواهد بود؟