آیا دور بعدی جنگ ایران و اسرائیل نزدیک است؟/ چهار سناریوی مرگبار پیش رو
جنگ دوازدهروزه ایران و اسرائیل در سال ۲۰۲۵ نقطه عطفی در روابط تهران و واشنگتن بود. اکنون چهار سناریوی اصلی برای آینده این تقابل مطرح است.

این سناریو چرخهای آشنا اما مخرب را بازمیگرداند: حملات، خرابکاریها و تحریمهای متقابل که ستون فقرات روابط ایران و آمریکا را شکل دادهاند. ایران با احیای توان هستهای و نظامی، به رغم فشارهای بینالمللی، غنیسازی را ادامه میدهد و از عبور به مرز تولید سلاح هستهای پرهیز میکند. از سوی دیگر، واشنگتن و تلآویو با ابزارهایی چون تحریمهای فلجکننده و حملات پنهان فشار میآورند. این مسیر، اگرچه ظاهراً کنترل را برای رهبران فراهم میکند، در عمل خطر شعلهور شدن جنگ تمامعیار را در منطقه افزایش میدهد، جنگی که از لبنان تا خلیج فارس را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
ب – توافق مشروط به عقبنشینی یکی از طرفین
راه دوم، بازگشت به دیپلماسی و مذاکرات جدی است؛ مسیری که مستلزم عقبنشینی تهران از غنیسازی اورانیوم یا انعقاد پیمان عدمتجاوز است. بر اساس توافق هستهای ۲۰۱۵، ایران میتوانست برنامهای محدود برای غنیسازی داشته باشد که تحت نظارت سختگیرانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار گرفت. تلاشهایی برای ایجاد «کنسرسیوم منطقهای غنیسازی» میان ایران و شرکای خلیج فارس نیز مطرح شد، اما حمله اسرائیل به ایران این مسیر را متوقف کرد. حتی اگر عقبنشینی رخ دهد، فشارهای سیاسی و مداخلههای اسرائیل احتمالاً چالشها را ادامه میدهد.
ج – هجوم به سوی سلاح هستهای
راه سوم، گام ایران به سمت ساخت سلاح هستهای برای بازدارندگی است. رهبران تهران بر این باورند که در برابر تهدیدات موجودیتی اسرائیل و آمریکا نمیتوانند بیتفاوت باشند. با این حال، چنین مسیری پرمخاطره و پرهزینه است: انزوای شدیدتر، رقابت تسلیحاتی منطقهای و استمرار جنگهای پنهان محتمل است. تجربه روسیه نشان داده که حتی داشتن زرادخانه هستهای تضمینی برای امنیت و پایان فشارها نیست.
د – صبر راهبردی
سناریوی چهارم، رویکرد میانهای است؛ ایران حفظ وضع موجود و دیپلماسی تاکتیکی را انتخاب میکند. بازسازی سامانههای موشکی و پدافندی، تعمیق روابط با چین و روسیه و پرهیز از اقدامات پرخطر، محور این سیاست است. این مسیر بر تابآوری، فرسایش فشار آمریکا و اتکای به زمان برای تغییر موازنه جهانی متکی است. هرچند با هزینههایی چون وابستگی به شرق و محدودیت در بازارهای غرب همراه است، اما با روحیه مقاومت انقلاب اسلامی همخوانی دارد و امیدی برای جهانی چندقطبی ایجاد میکند.
پرسش اساسی اکنون این است که واشنگتن و تلآویو چه «پایانبازی»ای برای ایران در نظر دارند و آیا قادر به تحمل پیامدهای انتخاب خود خواهند بود. مسیرهای فشار حداکثری و تغییر رژیم میتوانند ایران را نابود نکنند اما بحران گسترده و بیثباتی فراگیر در قلب خاورمیانه ایجاد کنند، بحرانی که پیامدهای آن فراتر از مسئله هستهای است.