آیا اسراییل آماده حمله مجدد به ایران میشود؟
موج جدید تنشها میان ایران و اسرائیل دوباره منطقه را به مرز انفجار رسانده است.
تنشها بین تهران و تلآویو وارد مرحله تازهای شده و تحلیلگران بینالمللی هشدار میدهند که شمارش معکوس برای «ساعت صفر» حمله احتمالی اسرائیل به ایران آغاز شده است. در هفتههای اخیر، مجموعهای از تحرکات سیاسی، نظامی و اقتصادی، چشمانداز آغاز مرحله دوم درگیری را تقویت کرده است.
به گزارش فرارو به نقل از الجزیره نت، حدود پنج ماه پس از دور نخست رویارویی مستقیم میان ایران و اسرائیل، اکنون روندها و نشانههای مختلف حاکی از آن است که مرحله دوم این درگیریها بهزودی آغاز خواهد شد.
در این مدت، تحولات متعددی ثبت شده که تصویر نگرانکنندهای از احتمال جنگ جدید ترسیم میکند؛ از جمله:
-
نوسانهای قابل توجه در بازارهای جهانی انرژی؛
-
تسریع در تحویل موشکهای نقطهزن پیشرفته از سوی واشنگتن به اسرائیل؛
-
فشار سیاسی و دیپلماتیک بر دولت لبنان برای خلع سلاح حزبالله؛
-
تماسهای تهدیدآمیز میان مقامات آمریکایی و عراق درباره گروههای شبهنظامی وابسته به ایران؛
-
تشدید تدابیر امنیتی در تنگه هرمز توسط سپاه پاسداران؛
-
رایزنیهای اروپایی–آتلانتیک برای بازگرداندن بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران؛
-
حساسیت و برخوردهای سختگیرانه با فعالیتهای هستهای جدید ایران؛
-
بازگشایی پرونده رسوایی جفری اپستین در رسانهها و سیاست آمریکا.
در جریان «جنگ ۱۲ روزه» قیمت نفت برنت به حدود ۸۱ دلار رسید و «شاخص ترس» بازارها از ۲۰ واحد عبور کرد. سرمایهگذاران به داراییهای امن مانند طلا و دلار روی آوردند و بازارهای سهام جهانی در ابتدا سقوط کردند، اما پس از مشخص شدن محدودیت دامنه درگیری، بخشی از افت جبران شد. این رفتار نشان میدهد بازارها معمولاً میتوانند ریسکهای ژئوپلیتیکی کوتاهمدت را مدیریت کنند، مگر آنکه اختلالی جدی مانند بسته شدن تنگه هرمز رخ دهد.
دونالد ترامپ نیز در شبکه اجتماعی «تروث سوشال» بر تأثیر تنشهای انرژی بر سیاست آمریکا تأکید کرد و با اشاره به طرح «حفاری کنید حفاری کنید» خواستار کاهش قیمت نفت شد. کارشناسان اقتصادی هشدار میدهند که گسترش جنگ میتواند جهش شدید قیمت نفت و پیامدهای تورمی برای آمریکا ایجاد کند و محاسبات سیاسی واشنگتن را تحت تأثیر قرار دهد. در همین چارچوب، سپاه پاسداران با توقیف نفتکش «تالارا» پیام مستقیمی به بازارهای جهانی و تیم اقتصادی ترامپ ارسال کرد.
همزمان، اسرائیل پس از توقف جنگ در غزه، کارزار جدیدی علیه محور مقاومت از لبنان تا یمن آغاز کرده است. دستگاههای اطلاعاتی «امان» و «موساد» ترور رهبران برجسته این محور را دنبال میکنند و ارتش اسرائیل با هماهنگی «سنتکام» قرارداد خرید مهمات و موشکهای هدایتشونده به ارزش حدود ۱۰ میلیارد دلار را امضا کرده است.
اندیشکدهها و رسانههای نزدیک به قدرت در آمریکا، پس از جنگ سوم لبنان و سقوط نظام بشار اسد، روایت کردهاند که ایران و متحدانش در ضعیفترین وضعیت امنیتی و نظامی هستند. این تصویرسازی نقش مهمی در ترغیب ترامپ برای موافقت با حمله گسترده اسرائیل به ایران داشته و شامل هدف قرار دادن تأسیسات هستهای نطنز و فردو با پشتیبانی مستقیم آمریکا میشود.
در کنار تحرکات نظامی، لابی اسرائیل در رسانههای نیویورک کمپین روانی تازهای را آغاز کرده است. محورهای این کارزار شامل «ابهام پرونده هستهای ایران»، «سرنوشت نامعلوم ۴۰۸ کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصد»، «نقش چین در تقویت توان موشکی ایران» و «بازسازی سریع توان حزبالله» است تا افکار عمومی غرب برای پذیرش سناریوی حمله دوم آماده شود.
پرونده اپستین نیز به ابزاری برای فشار بر ترامپ تبدیل شده است. از ۴ اوت ۲۰۲۵، گزارشهای رسانهای از دخالت نام ترامپ در رسوایی اپستین، توجه رسانهها را به خود جلب کرد و برخی تحلیلگران آن را همسنگ رسوایی بیل کلینتون میدانند. این پرونده، ابزاری برای نتانیاهو جهت سوق دادن ترامپ به جنگ احتمالی با ایران محسوب میشود.
علاوه بر این، کاهش بارندگی در غرب آسیا و کمبود ذخایر آب در ایران و فشارهای اقتصادی و تورمی، شرایط داخلی ایران را شکننده کرده و احتمال شعلهور شدن نارضایتی اجتماعی را افزایش داده است. تحلیلگران معتقدند تلآویو با بهرهگیری از این شرایط، قصد دارد زمینه بحران داخلی ایران را بهعنوان «مرحله نرم» پیش از حمله دوم ایجاد کند.
در لبنان، دولت اسرائیل بیروت را به کوتاهی در اجرای تعهدات برای خلع سلاح حزبالله متهم میکند و هشدار داده است که در صورت عدم اقدام، دامنه حملات به شمال رود لیطانی گسترش خواهد یافت. ساخت دیوار امنیتی جدید در جنوب لبنان نیز نشانهای روشن از تصمیم نتانیاهو برای توسعه میدان نبرد با حزبالله است. در عراق، تماسهای تهدیدآمیز آمریکا با مقامات دفاعی این کشور نشاندهنده آمادگی برای پاسخ نظامی سریع به هرگونه واکنش گروههای وابسته به ایران است.
تلاش ایران برای تقویت توان نظامی و دفاعی خود، زمان را به عاملی تعیینکننده در محاسبات نظامی و سیاسی تبدیل کرده است. هر چه قابلیتهای تهران بیشتر تقویت شود، هزینه و پیچیدگی هر اقدام نظامی علیه ایران بالاتر میرود. در محافل سیاسی و امنیتی منطقهای و بینالمللی این برداشت تقویت میشود که «ساعت صفر» حمله احتمالی اسرائیل به ایران در حال نزدیک شدن است.