متاسفانه این زخم کاری، آن زخم کاری نیست!
فصل سوم زخم کاری در میانه امپرسیونیسم متن و اکسپرسیونیسم فرم در تلاطم است.. این فصل با بهرهگیری از دو اثر مشهور شکسپیر، "ریچارد سوم" و "لیرشاه"، توانسته خلاقیت و بداههنویسیهای منحصر به فردی را به نمایش بگذارد.
سایت خبری پنجره به نقل از روزنامه جوان: فصل سوم زخم کاری در میانه امپرسیونیسم متن و اکسپرسیونیسم فرم در تلاطم است. متن این سریال، برداشتی آزاد از تکرارهای تاریخی است و مهدویان با همکاران نویسندهاش، با بهرهگیری از دو اثر شکسپیر (ریچارد سوم و لیرشاه)، دست به خلاقیت و بداههنویسی زدهاند.
بازی برای انسان، از گذشته تا کنون، راهی برای فرار از مشکلات روزگار بوده است؛ اما این بازیها همیشه در زمین روزگار انجام میشوند و انسان بیآنکه بخواهد، در گردونهای تقلا میکند که گردانندهاش همان روزگار است. سریال "زخم کاری"، ساخته محمدحسین مهدویان، عرصهای برای این بازیها و تعاملات پیچیده انسانها است. در این سریال، شخصیتها در تعاملات و مراودات خود، ما را یاد بازی جوجه میاندازند که در آن، دو نفر سوار بر خودروهایشان به سرعت مقابل هم میرانند و هر که زودتر از مسیر منحرف شود، بازنده است.
فصل سوم "زخم کاری"، که با نام "انتقام" به نمایش درآمده است، تصویری از لحظه باخت آدمهایی است که خواسته یا ناخواسته وارد بازیهای خطرناک میشوند. هلدینگ ریزآبادی، نمادی از حضور افراد کوچک و بیاهمیت در عرصه اقتصاد و قدرت است که نقطه شروع بحرانها و جذابیتهای این فصل را رقم میزند.
در این فصل، ما شاهد تعاملات پیچیده و درگیریهای شخصیتهایی هستیم که هر یک، داستان و دنیای خود را دارند. در چنین شرایطی، مخاطب باید با نگاه پدیدارشناسانه، پیشفرضهای ذهنی خود را کنار بگذارد و بدون پیشداوری به تماشای سریال بنشیند. این نگاه، به مخاطب امکان میدهد که به حقایقی جذاب و سودمند درباره شخصیتها و تعاملاتشان دست یابد.
شخصیت "سماوات"، با بازی کیومرث مرادی، یکی از نقشهای کلیدی این فصل است. تحلیل این شخصیت، با توجه به تجربیات و دانش شخصی مخاطب، میتواند زوایای مختلفی از داستان را روشن کند. از این منظر، مخاطب به عنوان یک پژوهشگر به تماشای سریال مینشیند و درک بهتری از تعاملات و کنشهای شخصیتها به دست میآورد.
متن سریال، با برداشتی آزاد از آثار شکسپیر، سنت ادبی را به مخاطب تحمیل میکند که این امر، کار تأویل را برای مخاطب چارچوبمند میکند. مخاطب، جهان اثر را با توجه به پیشفرضهای ذهنی خود درک میکند و نسبت به آن واکنش نشان میدهد. این امر، تکرار تاریخ را با رجوع به اثر شکسپیر، در سریال "زخم کاری" برجسته میکند.
فصل سوم "زخم کاری"، با ژرفنمایی و پرسپکتیو در نمایش شخصیتها، مخاطب را به دنیایی پر از تغییر و تحولات میبرد. شخصیتها، با گذر زمان، هویت جدیدی پیدا میکنند و هستی تازهای به دست میآورند. این تکامل شخصیتها، اهمیت زمان را در سریال نشان میدهد و به ساخت واقعیت اجتماعی در سریال کمک میکند.
در این فصل، حضور بچهها و جوانان کمرنگ است و میدان در دست باتجربهها و سن و سالدارهاست. باید دید در قسمتهای بعدی، کدامیک از شخصیتها شجاعت را فدای ترس خواهند کرد تا همچنان بمانند و ادامه دهند. فصل سوم "زخم کاری" با تکیه بر امپرسیونیسم متن و اکسپرسیونیسم فرم، تجربهای منحصر به فرد و تماشایی برای مخاطبان خود فراهم کرده است.