توطئه تمامعیار علیه جواد نکونام، مسبب ناکامی استقلال کیست؟
ماههاست که جواد نکونام، سرمربی استقلال، زیر تیغ حملات رسانهای و فشارهای داخلی باشگاه قرار دارد. از خبرسازیهای رسانهای تا حملات از درون باشگاه، همه نشانهها حاکی از یک پروژهی بزرگ برای تخریب و حذف او از استقلال است.
بابک قناد - پنجره نیوز: پروژه جواد نکونام در استقلال تمام شده است و فقط معجزه میتواند او را در استقلال حفظ کند. اما روایت این ماهها نشان میدهد که شکست و ناکامی نکونام، پروژهای بود که عدهای بهوضوح آن را پیاده کردند. البته اشتباهات نکونام نیز به این روند دامن زد.
ابتدا باید مروری به هفتههای پایانی فصل پیش داشته باشیم. روایت پایان فصل پیش استقلال اینطور بود: جواد نکونام با دستی خالی، بدون بازیکن و در شرایطی که باشگاه و مدیران استقلال هیچ همکاریای با او نمیکردند، یکتنه تیم را به سمت قهرمانی میبرد. در گامهای آخر، ضعف اسکوآد استقلال و البته اشتباهات فاحش داوری قهرمانی را از استقلال ۶۷ امتیازی گرفت. از همه مهمتر، رقیب در دیدار پایانی با گلی آفساید، قهرمانی را از استقلال گرفت. استقلال با ۶۷ امتیاز قهرمان نشد، اما در جایگاه قهرمان قرار داشت و کادرفنی از مقبولیت خوبی در میان هواداران برخوردار بود.
فصل به پایان رسید و مشکلات خارج از فوتبال، نکونام را از نیمکت استقلال دور کرد و برخی مسائل از همینجا آغاز شد.
مربیای که در جایگاه یک قربانیِ موفق بود، در برخی فضاهای هواداری تبدیل به مسبب عدم قهرمانی شد. تخریب نکونام آغاز شد و برخی صفحات هواداری شروع به حمله به او کردند. سکوت باشگاه استقلال به این موضوع دامن زد. عدم تحرک استقلال در ابتدای فصل نقلوانتقالات و جذب بازیکنان بوسنیایی - با وجود اینکه مشخص بود این دو بازیکن از کانالی غیر از کادرفنی به استقلال آمدهاند – جرقههای اولیه حمله به نکونام را زد. نکونامی که خودش هنوز مجوز فعالیت نداشت و بعداً مدیران استقلال هم اعتراف کردند که جذب آن بازیکنان بدون اطلاع کادرفنی بود. در ادامه فصل نقلوانتقالات، پس از هر بازیکنی که استقلال جذب میکرد، حملهها به نکونام به شکلی دیگر آغاز میشد.
فصل با هر مشکلی بود برای نکونام آغاز شد. شکست شمس آذر در قزوین، اجازه حمله به نکونام را نداد، اما تساوی مقابل ملوان و شکست مقابل استقلال خوزستان متحولشده، حملات به نکونام را به اوج رساند. مربیای که فصل را با حمایت هواداران به پایان رسانده بود، با اولین شکست پس از ۳۰ هفته، مقصر همه ناکامیها شد. در این میان رفتار برخی رسانهها و بین سطور آنها نیز به این موضوعات دامن زد و به نظر میرسید که پروژهای بزرگ برای حذف نکونام در جریان است. ناگهان مصاحبههایی از همکاران قدیمی نکونام منتشر میشد. رسانه «ف» بهصورت ساعتی اخبار مربوط به اخراج نکونام را پوشش میداد. رسانه «خ ب» دائماً در حال دریافت مصاحبه از مخالفین نکونام بود. در کانالهای هواداری ناگهان صحبت از ترند شدن هشتگ #اخراج_نکونام میشد، آنهم در شرایطی که یک بررسی ساده نشان میداد که لااقل در ایکس (توییتر سابق) چنین ترندی وجود ندارد. در میان همه خبرها، صحبت از نارضایتی شدید هواداران استقلال از عملکرد نکونام بود، اما در نظرسنجی همان رسانهای که دائماً از نارضایتی هواداران از نکونام میگفت، ادامه فعالیت نکونام در استقلال بیش از ۵۰ درصد رای میآورد. در این میان، بیانیه دوپهلو و بهشدت غیرحرفهای استقلال هم به این موضوعات دامن میزد. همه به نکونام حمله میکردند و باشگاه نیز نه از سرمربی خود حمایت میکرد و نه مذاکرات با سایر گزینهها (که گزینههایی بهشدت ضعیف بودند) را تایید میکرد.
فیفا دی پرحاشیه استقلال گذشت و شکست الغرافه با عملکردی خوب، فتیله حواشی را پایین کشید. اما تساوی با نساجی باز هم به حواشی دامن زد. مصاحبه داوود حقدوست، مشاور مدیرعاملی که خود را در تیررس رسانهها مخفی کرده بود، شلیک آخر به پیکره استقلال بود. داوود حقدوست – که نه در میان اینهمه بازیکن پیشین استقلال پیشکسوت است و نه اندکی از اعتبار بزرگان استقلال را دارد – بهشدت به نکونام حمله کرد و نشان داد که در کنار بازی رسانهای سنگینی که علیه نکونام در جریان است، در داخل باشگاه هم عدهای همه تلاش خود را برای شکست نکونام میکنند.
در روز داربی، در بازیای کسلکننده که هیچکدام از دو تیم برتری کامل بر دیگری نداشتند، استقلال بر روی یک اتفاق و با مجموعهای از اشتباهات در دقیقه ۹۳ با یک پنالتی شکست خورد تا مخالفین نکونام در آستانه پیروزی قرار بگیرند.
روند طیشده در ماههای اخیر نشان میدهد که پروژه حمله و تخریب نکونام، که در این مدت با قدرت ادامه داشت، در حال رسیدن به موفقیت نهایی است. پروژهای که از یک مربی موفق به ناگاه یک شکستخورده ساخت. روزی جادو و جمبل مطرح شد، روزی سیستم دفاعی مورد انتقاد قرار گرفت، روزی به نکونام و برادرانش، بدون هیچ مستندی، اتهام دلالی زدند و در نهایت بسیج رسانههای خاص، برخی کانالهای هواداری و تلاشهای داخلی باشگاه، نکونام را در آستانه جدایی قرار داده است.
بررسی روند طیشده برای نکونام نشان میدهد آنچه که بر سر او آمد، شباهت عجیبی با اتفاقات دوران استراماچونی، شفر، مجیدی و ساپینتو دارد. با این تفاوت که در این قربانیان پیشین، قهرمانی استقلال با مجیدی باعث شد این پروژه شکست بخورد. اما کیست که نداند در این سالها، اعمال فشارهایی که منشا آن برای نگارنده مشخص نیست، در کنار مدیران نالایق و برخی رسانهها، انقلاب استراماچونی را ناکام گذاشتند، تیم رویایی شفر را از هم پاشیدند، دوران موفق مجیدی را کوتاه کردند و ساپینتو را مجبور به ترک ایران کردند.
البته در این میان باید به اشتباهات نکونام نیز اشاره کرد. اشتباهاتی که بیشتر رسانهای و مربوط به تصویری بود که نکونام از خود ساخته است. اما وقتی روند این سالها را بررسی میکنیم، میبینیم که هر بار برای مربیانی که میتوانستند در استقلال به موفقیت برسند، اتفاقات عجیبی رخ داده است.
در پایان باید پرسید استقلال چه زمانی باید به یک ساختار منسجم و قوی برسد و مدیرانی که سابقهای روشن و عملکردی قابلدفاع دارند، در استقلال حضور داشته باشند. فتحی، خلیلزاده، سعادتمند، مددی، آجرلو، فتحاللهزاده، کریمی، خطیر و حالا احمد شهریاری و فرشید سمیعی. اگر دوران نکونام در استقلال تمامشده است، که به نظر میرسد تمامشده باشد، باید دوران شهریاری و سمیعی را هم پایانیافته تلقی کرد. دو نفری که یکی ۲۰ سال پیش عملکرد قابلدفاعی داشت و دیگری در این سالها جز در جایگاه معاون حقوقی و با کلی پرونده قابلبحث در فیفا و ارکان قضایی فدراسیون، هیچ سابقه قابلذکری ندارد.