پایان تلخ رؤیای پرسپولیس
پرسپولیس، تیم پرافتخار پایتخت، حالا در وضعیتی قرار گرفته که حتی خوشبینترین هوادارانش نیز دیگر امیدی به بازگشت ندارند.

پرسپولیس در دیداری که شب گذشته مقابل سپاهان در تهران برگزار شد، چهارمین شکست متوالی خود برابر این تیم در فاصله تنها چهار ماه را تجربه کرد. در جریان بازی، شاگردان اسماعیل کارتال نه تنها در ایجاد موقعیت گل موفق نبودند، بلکه بار دیگر تکرار اشتباهات تاکتیکی و فردی سبب شد تا امیدهای اندک باقیمانده برای قهرمانی نیز به پایان برسد. اکنون که تنها سه هفته تا پایان فصل باقی مانده، سرخپوشان دیگر حتی از نظر تئوریک نیز شانسی برای رسیدن به صدر جدول ندارند. اشتباهات آشکار در جذب بازیکن طی تابستان گذشته، نقطه آغاز سقوط این فصل بود و حالا فشار تصمیمگیری درباره آینده، بر دوش کادر فنی و مدیران باشگاه سنگینی میکند.
از همان دقایق ابتدایی بازی مشخص بود که استراتژی پرسپولیس برای ارسالهای متعدد روی دروازه سپاهان، کارآمد نخواهد بود. در حالی که بارها توپ روی دروازه ارسال شد، مدافعانی همچون محمد دانشگر و وحدت هنانوف به راحتی این حملات را خنثی کردند. علیرغم حضور دو مهاجم در ترکیب، خبری از نفوذ به عمق دفاع سپاهان نبود. این در حالی بود که تیم پاتریس کارترون، با شناسایی نقاط ضعف پرسپولیس، به سرعت در همان دقایق ابتدایی دو بار دروازه این تیم را گشود. ضعف در خط میانی، نبود بازیساز مؤثر و ناتوانی در خلق موقعیتهای جدی، از جمله دلایلی بود که سبب شد تیم کارتال باز هم عملکردی ناامیدکننده از خود به نمایش بگذارد.
نکتهای که در این فصل بارها مورد توجه قرار گرفته، ضعف ساختاری خط دفاعی پرسپولیس است. صحنه گل اول گواهی واضح بر این مسئله بود؛ جایی که با وجود حضور چند بازیکن در محوطه جریمه، محمد محبی بدون یارگیری به راحتی دروازه تیم میزبان را باز کرد. اشتباه تأثیرگذار گئورگی گولسیانی نیز باعث شد گل دوم در همان نیمه نخست به ثمر برسد. اگرچه سپاهان فرصتهای بیشتری برای گلزنی داشت، اما تنها به دو گل بسنده کرد. فاصله زیاد بین خطوط دفاعی، فقدان انسجام میان مدافعان مرکزی و کناری، و البته ناتوانی در تطابق با سرعت حملات سپاهان، از جمله عواملی بود که بار دیگر ضعف دفاعی پرسپولیس را برجسته ساخت.
یکی از تصاویر تکراری و تلخ این فصل برای هواداران پرسپولیس، مصدومیتهای پیاپی اوستون اورونوف بوده است. بازیکنی که فصل قبل نقش تعیینکنندهای در قهرمانی سرخها داشت، این فصل نهتنها عملکرد قابل توجهی نداشت بلکه حضورش در بازیهای مهم از جمله دو دربی نیز غایب بود. در مسابقه اخیر نیز در همان دقایق ابتدایی دچار مصدومیت شد و از بازی خارج گردید؛ اتفاقی که امید برای بازگشت به بازی را به شدت کاهش داد. با این شرایط، مشخص است که یکی از اولویتهای کادر فنی در تابستان باید تقویت بدنسازی و ایجاد برنامهای اصولی برای کاهش آسیبدیدگیهای بازیکنان کلیدی مانند اورونوف باشد.
تفاوت عملکرد تیم سپاهان با پرسپولیس، نهتنها در نوع بازی بلکه در کیفیت بازیکنان نیز کاملاً مشهود بود. حضور ستارگانی مانند محمد محبی، رضا شکاری و جواد آقاییپور نشان داد که سپاهان در فصل نقل و انتقالات دست بالاتر را داشت؛ در حالی که پرسپولیس نتوانست حتی یکی از این بازیکنان را جذب کند. شکست در جذب بازیکنان جوان و مستعد، خروج همزمان سه ستاره کلیدی و ناتوانی در جایگزینی آنان، مجموعهای از ضعفهای مدیریتی را رقم زد که در نهایت نتیجه آن در پایان فصل آشکار شده است. این فصل، نقطه عطفی منفی در کارنامه نقل و انتقالاتی پرسپولیس محسوب میشود.
در کنار این موارد، ترکیب فعلی پرسپولیس دیگر آن انرژی و انگیزه گذشته را ندارد. بسیاری از بازیکنان تأثیرگذار این تیم در سالهای گذشته، حالا پا به سن گذاشتهاند و نیاز به تغییر نسل در تیم به وضوح احساس میشود. در بازی با سپاهان، مشخص بود که مدافعان مسن پرسپولیس توان هماهنگی با مهاجمان جوان حریف را ندارند و وینگرهای تیم نیز فاقد شادابی و سرعت لازم بودند. کاهش میانگین سنی ترکیب، ضرورتی انکارناپذیر برای فصل آینده است، اما در عین حال اعمال تغییرات گسترده نیز ممکن است تبعاتی داشته باشد و باید با برنامهریزی دقیق صورت گیرد.
اکنون تنها سه هفته تا پایان فصل باقی مانده و پرسپولیس عملاً چیزی برای رقابت ندارد. حذف از پنج جام مختلف، شکستهای پیاپی برابر سپاهان، و ناتوانی در گلزنی در چند بازی کلیدی، همگی شرایطی را رقم زدهاند که هواداران را خسته و ناامید کرده است. اگرچه اسماعیل کارتال وعده ساخت تیمی نوین برای فصل آینده را داده، اما تجربه نشان داده که هواداران تیمهای بزرگ چندان صبور نیستند. بازیکنان و سرمربی پرسپولیس، حتی در این هفتههای پایانی نیز وظیفه دارند تا با تمام توان از اعتبار باشگاه دفاع کنند. دوران حمایت و تحسین در باشگاههای بزرگ کوتاهمدت است و سرمربی سرخها، تنها دو ماه پس از درخشش در دربی، اکنون در یکی از دشوارترین مراحل دوران حرفهای خود در ایران قرار گرفته است.