لحن طلبکارانه و صحبتهای پرحاشیه روزبه چشمی
واکنش تند و عجیب روزبه چشمی پس از تساوی استقلال مقابل هوادار، بار دیگر حاشیههای عمیقی برای این تیم پرحاشیه به همراه داشت.

حتی اگر با بدبینانهترین نگاه، از یکی از مخالفان استقلال میخواستید که در عرض چند جمله وجهه باشگاه را زیر سوال ببرد، احتمالا باز هم نمیتوانست به اندازه روزبه چشمی در انجام این کار موفق عمل کند. صحبتهایی که او در تونل ورزشگاه آزادی پس از تساوی ۲-۲ استقلال مقابل تیم هوادار بر زبان آورد، شگفتآور و در عین حال تاسفبار بود.
نحوه گفتوگوی چشمی با خبرنگاران نیز بیشباهت به شیوه حضورش در زمین نیست؛ لحنی تهاجمی، با نوعی پیشفرض دائمی مبنی بر اینکه همه در حال دشمنی با او هستند. او حتی حاضر به برقراری تماس چشمی با خبرنگاران نیست، چه برسد به پاسخ دادن به سؤالات. به نظر میرسد تنها برای بیان اظهارات از پیش طراحیشده در محل مصاحبه حاضر میشود، اظهاراتی که اغلب نیز فاقد انسجام یا وضوح لازم هستند.
در جریان یکی از گفتوگوهای پیشین، پس از بازی برابر سپاهان، تهدید کرد که اگر شرایط باب میلش نباشد، در خانه خواهد نشست و از تیم جدا میشود. این بار اما، حرفهایش قابل درکتر بودند؛ ولی آنچه بیان کرد نه تنها رنگ و بویی از افتخار نداشت، بلکه موجی از انتقاد را برانگیخت. او گفت:
«بکشید خودتان را، باز هم این تیم نمیافتد. هر کاری دوست دارید بکنید، استقلال سقوط نمیکند.»
چنین نمایشی از اعتماد به نفس در حالی رخ داد که شرایط استقلال چیزی برای افتخار باقی نگذاشته است.
وقتی کاپیتان تیم از واقعیت فاصله میگیرد
آیا واقعا چشمی میداند که در چه باشگاهی بازی میکند؟ با چنین ادبیاتی، این سوال بهدرستی در ذهن هواداران نقش میبندد. آیا تیمی با تاریخ و بزرگی استقلال، باید به «سقوط نکردن» افتخار کند؟ اگر قرار باشد این هم بهعنوان یک دستاورد ارائه شود، پس تکلیف افتخارات واقعی چه میشود؟
بدتر از همه، ابهام در مخاطب سخنان چشمی است. وقتی میگوید "بکشید خودتان را"، دقیقا چه کسانی را خطاب قرار داده؟ مسئولان فوتبال کشور؟ داوران؟ شاید هم رسانهها؟ در همین بازی اخیر، چند تصمیم VAR به ضرر استقلال ثبت شد، اما تنها یکی از آنها مورد اجماع کارشناسان قرار داشت. اختلاف نظر پیرامون گل محمدرضا اسلامی و خطای احتمالی رامین رضاییان، تنها نمونهای از تصمیمات داوری این مسابقه بود.
حال، حتی اگر فرض را بر وجود ارادهای برای سقوط استقلال بگذاریم، این سؤال مطرح میشود که چنین ارادهای چه میزان میتواند در موقعیت کنونی تیم نقش داشته باشد؟ آیا تمام تقصیرها متوجه بیرون از تیم است؟ سهم بازیکنان و کادر فنی در این شرایط اسفبار چه میشود؟ کاپیتان استقلال نمیخواهد حتی به اندازه چند کلمه، مسئولیت را بر عهده بگیرد و از هواداران عذر بخواهد؟
کارنامهای ناامیدکننده، آمارهایی نگرانکننده
عملکرد فصل جاری استقلال بهطرز غیرقابل انکاری ناامیدکننده بوده است. جایگاه تیم در جدول تنها بخشی از ماجراست؛ نگاهی به آمار و ارقام نشان میدهد که اوضاع چقدر بغرنج است. از زمان حضور میودراگ بژوویچ روی نیمکت استقلال، ۹ دیدار بدون حتی یک پیروزی برای این تیم رقم خورده است. این تعداد بازی، نزدیک به یکسوم فصل را شامل میشود.
در همین ۹ مسابقه، تنها یک کلینشیت به ثبت رسیده و در اغلب دیدارها، حسین حسینی با واکنشهایی تأثیرگذار مانع از شکستهای سنگینتر شده است.
نکتهای دیگر اینکه استقلال در این فصل نتوانسته هیچ تیمی را در رفت و برگشت شکست دهد. یعنی خبری از دبل نیست. این آمارها بیانگر آن هستند که بازیکنان تیم، حداقل تا پایان فصل، دلیلی برای مصاحبه و سخنرانی ندارند؛ و اگر هم قرار به سخن گفتن باشد، قطعاً چهرهای چون روزبه چشمی که نماد روزهای تلخ و ناکامیهای تاریخی استقلال به شمار میرود، گزینه مناسبی برای این کار نیست.
اما او نه تنها سکوت نکرد، بلکه با لحنی طلبکارانه، هواداران را وادار به تشکر از "سقوط نکردن" تیم کرد.
آقای چشمی، واقعاً ممنون که سقوط نکردید!