سرنوشت تلخ این دو ستاره جوان فوتبال ایران؛ از رویای دلاری تا نیمکتنشینی در خارج!
دو استعداد جوان فوتبال ایران که با سروصدای فراوان راهی لیگهای روسیه و امارات شدند، حالا خیلی زود با نیمکتنشینی و حذف از فهرست اصلی تیمهایشان روبهرو شدهاند.

ماجرای انتقال دو چهره جوان فوتبال ایران به لیگهای خارجی، حالا به یکی از مهمترین موضوعات نیمفصل تبدیل شده است. بازیکنانی که روزی خبر انتقالشان تیتر اول رسانهها بود، امروز در موقعیتی قرار گرفتهاند که بازگشت به لیگ برتر ایران برایشان محتملتر از ادامه حضور در خارج به نظر میرسد.
در تابستان گذشته، تمام نگاهها به دو نام گره خورده بود؛ «محمدمهدی زارع» مدافع گلگهر و «رضا غندیپور» مهاجم ملوان (بازیکن تحت قرارداد پیکان که به صورت قرضی در این تیم بازی میکرد). رقابت اصلی اما میان استقلال و پرسپولیس بود؛ دو باشگاهی که بارها خبر توافق قطعیشان با این بازیکنان منتشر شد، اما هر بار ورق برگشت و همه چیز از نو آغاز شد.
در این میان، قیمت رضایتنامه این دو ستاره جوان از مرز یک میلیون دلار گذشت. باشگاه پیکان نیز از طریق فدراسیون توانست مالکیت خود بر غندیپور را تثبیت کند. نتیجه، همان سناریوی همیشگی فوتبال ایران بود: استفاده از نام دو باشگاه پرطرفدار برای بازارگرمی، بهرهبرداری دلالها از ضعف مدیریت و در نهایت، خروج بازیکنان با رویای قرارداد دلاری. یکی راهی روسیه شد و دیگری به شبابالاهلی امارات پیوست؛ تیمی که پیشتر هم «مهدی قایدی» را جذب کرده بود.
حالا اما شرایط این دو بازیکن اصلاً مطلوب نیست. زارع برای چهارمین مسابقه پیاپی روی نیمکت اخمت گروژنی نشست و غندیپور هم از لیست شبابالاهلی خط خورد تا حتی روی نیمکت هم جایی نداشته باشد. تجربه گذشته نشان میدهد مسیر آینده آنها چندان پیچیده نیست؛ همانطور که قایدی پس از نیمکتنشینی به ایران قرض داده شد، احتمالاً غندیپور هم به زودی به لیگ برتر بازمیگردد تا دوباره احیا شود و سپس با مبلغی بالاتر به تیمهای اماراتی دیگری واگذار گردد.
زارع نیز به احتمال فراوان همانند محمد قربانی یا سحرخیزان، بعد از مدت کوتاهی به لیگهای حاشیه خلیج فارس قرض داده خواهد شد و در نهایت دوباره به ایران بازمیگردد. سود اصلی این چرخه اما نصیب باشگاههای خارجی میشود؛ الگویی تکراری که نشاندهنده ضعف ساختاری مدیریت فوتبال ایران است. استعدادهای جوان با قراردادهای سنگین در اختیار باشگاههای خارجی قرار میگیرند، پس از افت و روحیهباختگی دوباره به لیگ داخلی برمیگردند و این بار باشگاههای ایرانی باید برای بازپسگیری آنها هزینههای کلان بپردازند.
از سوی دیگر، خود بازیکنان هم در این میان مسئولیتی جدی دارند. فوتبالیستی که در ۱۹ سالگی به دنبال لژیونر شدن میرود، اگر چند سال صبر کرده و ابتدا تجربه بازی در تیمهای بزرگ داخلی و مسابقات ملی را پشت سر بگذارد، شاید در ۲۲ یا ۲۳ سالگی با آمادگی بیشتری راهی فوتبال خارج شود و دیگر با خطر نیمکتنشینی یا دیپورت مواجه نشود.
چرخه تکراری خروج زودهنگام و بازگشت همراه با افت، سالهاست استعدادهای فوتبال ایران را تهدید میکند. حالا همه نگاهها به آینده زارع و غندیپور است؛ اینکه آیا آنها نیز قربانی این مسیر خواهند شد یا بالاخره تغییری در سرنوشت این نسل رقم خواهد خورد.