پرسشهای بیپاسخ هواداران از استقلال
با وجود وعدههای پرشمار مدیران استقلال برای تبدیل این تیم به یک باشگاه چندرشتهای، آنچه امروز دیده میشود بیشتر شبیه به هزینهتراشیهای نمایشی است تا یک برنامهریزی اصولی.

استقلال تهران در دیماه سال گذشته شاهد تغییرات اساسی در مدیریت خود بود؛ تغییر نماینده تامالاختیار هلدینگ و جابهجایی کامل ترکیب هیأتمدیره باعث شد تیم مدیریتی جدید با انبوهی از وعدهها روی کار بیاید. وعدههایی که بسیاری از آنها هنوز در حد شعار باقی مانده است. یکی از کلیدیترین این وعدهها، تغییر ماهیت استقلال از یک «تیم فوتبال» به یک «باشگاه ورزشی» بود؛ هدفی که هرچند بخشی از آن محقق شده، اما نحوه اجرای آن با پرسشهای جدی همراه است.
با گذشت حدود ۹ ماه از این تحولات، بررسی روند فعالیتها نشان میدهد که آبیپوشان بیشتر بر پایه هزینههای کلان و پراکنده عمل کردهاند تا برنامهای منسجم. گسترش حضور استقلال در رشتههایی همچون فوتسال و بسکتبال زنان و همچنین والیبال و هندبال مردان، اگرچه روی کاغذ جذاب به نظر میرسد، اما واقعیت این است که بخش بزرگی از این تیمها از طریق خرید امتیاز و برونسپاری ایجاد شدهاند. برای مثال، تیم هندبال در کازرون و تیم والیبال در گنبد تشکیل شدهاند؛ اقدامی که نشان میدهد خبری از تیمسازی اصولی در مرکز باشگاه وجود ندارد.
در حوزه ورزش زنان نیز ماجرا پیچیدهتر میشود. استقلال با جذب ملیپوشان فوتسال سعی در تغییر معادلات بازار داشته است، اما آنچه بیش از همه جلب توجه میکند، نقش پررنگ فریده شجاعی است. حضور او در گذشته بهعنوان عضو هیأتمدیره استقلال و اکنون بهعنوان نایبرئیس زنان فدراسیون فوتبال، باعث شده ردپای او در فعالیتهای زنان باشگاه همچنان مشهود باشد؛ از تشکیل تیم بسکتبال زنان تا پیگیری ایجاد تیم گلف. علاوه بر این، دختر او در تیم بسکتبال زنان استقلال بازی میکند و خواهرش نیز بهعنوان مدیر همین تیم معرفی شده است؛ وضعیتی که شائبه تعارض منافع را بیش از پیش پررنگ میکند.
با وجود تأکید مدیران بر توسعه باشگاهداری، نگاهی به عملکرد آکادمی استقلال تصویر دیگری را نشان میدهد؛ آکادمیای که با مشکلات متعدد و ناکامیهای پیدرپی مواجه است. با این حال، مدیران استقلال همچنان بر افزایش تعداد تیمها پافشاری میکنند و حتی صحبت از تشکیل بیش از ۱۵ تیم ورزشی با نام استقلال به میان آمده است؛ آن هم در شرایطی که کنترل و مدیریت واقعی روی بسیاری از این تیمها وجود ندارد.
سؤال اصلی اینجاست: آیا اتکای صرف به بودجههای کلان میتواند استقلال را در مسیر واقعی باشگاهداری قرار دهد؟ شواهد نشان میدهد که در حال حاضر، این پروژه بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد تا یک طرح پایدار و کارشناسیشده؛ مسیری که خطر شکست آن بیش از موفقیت به چشم میآید.