جنجال حذف یارانه: آیا حقوق ۳۰ میلیونی خط فقر است یا ثروت؟
خبر تعیین سقف درآمد ۳۰ میلیون تومانی برای حذف یارانه توسط وزارت تعاون، شوکی به جامعه کارمندان و خانوادههای میانسال وارد کرده است. آیا این رقم در شهرهای بزرگی مانند تهران که هزینههای زندگی سرسامآور است، واقعاً معیار ثروتمندی محسوب میشود یا عملاً بسیاری از خانوادهها را زیر خط فقر قرار میدهد؟ این تصمیم جنجالی، واکنشهای زیادی را به دنبال داشته است.

حذف یارانه ثروتمندان، بحث تازهای نیست و از سالهای گذشته مطرح بوده است. اما از نیمه دوم ۱۴۰۳، این موضوع به طور جدیتر در دستور کار دولت قرار گرفت و به یکی از وظایف اصلی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تبدیل شد. اگر اخبار مربوط به یارانهها را دنبال کرده باشید، احتمالاً میدانید که از سال گذشته شاخصهای جدیدی برای حذف یارانه مطرح شده است.
این شاخصها، که مجموعاً ۶ مورد هستند، شامل موارد زیر میشوند:
- داشتن خانه یا ملکی با ارزش بالای ۳۵ میلیارد تومان.
- مالکیت همزمان دو خودرو در یک خانه با مجموع ارزش سه میلیارد تومان.
- اقامت در خارج از کشور: ایرانیهای مقیم خارج کشور از فهرست یارانهبگیران کنار گذاشته میشوند.
- سفرهای خارجی مکرر: انجام پنج سفر خارجی برای یک خانواده در سال، معیار دیگری برای حذف یارانه است.
- حجم خرید بالا: اگر حجم خرید خانوادهای از سقف تعیینشده توسط دولت فراتر رود، موضوع حذف یارانه مطرح میشود.
- سقف درآمد خانوار: این مورد آخر، اکنون به یکی از مهمترین ابهامات تبدیل شده و میتواند چالش جدیدی برای یارانهبگیران باشد.
حقوق ۳۰ میلیونی: خط قرمز حذف یارانه یا خط فقر؟
وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی که مسئولیت تعیین سقف درآمد برای حذف یارانه را بر عهده گرفته، این عدد را ۳۰ میلیون تومان اعلام کرده است. اما تنها چند روز پس از اعلام این خبر، واکنشهای گستردهای به آن شکل گرفته است. فعالان کارگری و برخی کارشناسان اقتصادی، این محدوده درآمدی را در شهری مانند تهران، زیر خط فقر میدانند و معتقدند ملاک و معیار مشخصی برای اعلام این عدد از سوی وزارت تعاون ارائه نشده است.
آنها تأکید میکنند که خط فقر اعلام شده از سوی نهادهای مختلف، فاصله زیادی با رقم ۳۰ میلیونی دارد. برای مثال، بخشی از فعالان حوزه کارگری اعتقاد دارند که در شهری مانند تهران، محدوده ۳۵ میلیون تومان را باید ملاکی برای خط فقر یک خانوار دانست. به همین دلیل، طرح ماجرای حذف یارانه به خاطر حقوق ۳۰ میلیونی از نظر آنها سنخیتی با واقعیتهای اقتصادی ندارد.
چرا حذف یارانهها کار آسانی نیست؟ چالشهای پیشرو
حذف یارانه به خاطر حقوق ۳۰ میلیونی خانوار، جدا از درستی یا نادرستی این معیار، یک طرح ساده نیست و چالشهای متعددی را به همراه دارد:
- نوسان درآمد مشاغل آزاد: تصور کنید فردی شاغل در حوزه کار آزاد، در یک ماه درآمدی بالای ۳۰ میلیون تومان دارد، اما در ماه بعدی درآمدش به زیر این محدوده تعیینشده توسط وزارت تعاون تغییر کند. نحوه مدیریت این نوسانات، یک چالش اساسی است.
- چالش نظارت بر درآمد دهکها: تقریباً هیچ مرجع و ملاک دقیقی در کشور برای تخمین سطح درآمد دهکهای درآمدی وجود ندارد. مرکز آمار ایران هر ساله گزارشی تحت عنوان "گزارش درآمد و هزینه خانوار ایرانی" منتشر میکند، اما در هیچکدام از شاخصها اشارهای به میزان تقریبی سطح درآمد دهکهای مختلف نمیشود.
- معضل قدیمی دهکبندی: تعیین دهکبندیهای خانوار ایرانی از همان سالهای ابتدایی پرداخت یارانه، همواره یک معضل قدیمی بوده است. کسی نمیداند درآمد دقیق دهکهای هشت، نه و ده در حال حاضر چقدر است و آیا رقم ۳۰ میلیونی اعلام شده، واقعاً درآمد کدام بخش از جامعه محسوب میشود؟
حذف یارانه ثروتمندان یک تکلیف قانونی بر دوش دولت است و طبق ادعای وزارت تعاون، میتواند باعث اضافه شدن یارانه ۱۷ میلیون ایرانی حاضر در دهکهای درآمدی بالا به کمدرآمدها شود. اما سوال اصلی اینجاست که این طرح، با این معیارها، تا چه حد میتواند عدالت را برقرار کند؟