جنجال مقایسهای در ستاد امر به معروف: چرا پرونده صدیقی قضاوت شد و جمشیدی نه؟
واکنشها به اظهارات اخیر رییس ستاد امر به معروف و نهی از منکر درباره مقایسه پرونده شیخ کاظم صدیقی و پژمان جمشیدی، موجی از بحثها در شبکههای اجتماعی و رسانهها ایجاد کرده است.
مهرداد خدیر در «عصرایران» نوشت که رییس ستاد امر به معروف و نهی از منکر، دو پرونده متفاوت را کنار هم گذاشته و پرسیده است چرا پرونده شیخ کاظم صدیقی، امام جمعۀ موقت و سابق تهران (با پرونده باغ ازگل) به شکل گسترده رسانهای شد، اما پژمان جمشیدی، بازیگر متهم به تجاوز که در حال حاضر در کانادا به سر میبرد، چنین بازتابی نداشت. او تصریح کرده که پرونده صدیقی «بازی رسانهای» بود، اما پرسشی که مطرح میشود این است که اگر بازی رسانهای نبود، آیا باز هم بازتاب مشابهی داشت؟
در نگاه برخی، به نظر میرسد که تمرکز ستاد بر امر به معروف، بیشتر به مسائل سبک زندگی و پوشش زنان معطوف است، در حالی که پرونده صدیقی در چارچوب افشای سوءاستفاده از اموال عمومی مطرح شده بود. دکتر حمیدرضا حسنانی و ندا اف کرمانی نیز به سابقۀ ناسازگاری این ستاد با رسانهها اشاره کردهاند و یادآور شدهاند که در گذشته موضوعات بیربط نیز به عنوان مصداق امر به معروف و نهی از منکر مورد پیگرد قرار میگرفت.
حجتالاسلام شیخ محمدحسین طاهری آکردی، سرپرست فعلی ستاد، ضمن تأکید بر این که رسانهها پرونده صدیقی را نقد کردند و آن را «بازی رسانهای» دانستند، گفته است:"رسانهها از آقای صدیقی (در پرونده باغ هزار میلیارد تومانی) انتقاد کردند و در واقع بازی رسانهای بود ولی در پرونده پژمان جمشیدی میگویند نباید قضاوت کرد."
او همچنین به موضوعاتی اشاره کرده که حاکی از تفاوت نگاه رسانهها به این دو پرونده است:
-
استفاده از عبارت «قضاوت نکنیم» توسط معممین نشان میدهد که ادبیات مدرن وارد گفتار آنها شده و حتی به چالش با سبکهای زندگی مدرن پرداخته است.
-
پژمان جمشیدی، متولد ۱۳۵۶، سابقهای ورزشی و سینمایی دارد و بیشتر در آثار کمدی بازی کرده است، در حالی که کاظم صدیقی، متولد ۱۳۳۰، سالها مسئولیت قضایی و روحانی داشته و با حضور در ستاد امر به معروف، نقش مؤثری در افکار عمومی و جامعه داشته است.
-
تحقیقات و مشاهدات میدانی نشان میدهد نفوذ معنوی صنف روحانیت در میان مردم کاهش یافته، در حالی که اعتبار اجتماعی بازیگران در بخشهایی از جامعه همچنان بالاست.
در این میان، سرپرست ستاد تأکید کرده است که نقد رسانهها نسبت به صدیقی، افشاگری بود و نه قضاوت، در حالی که پرونده جمشیدی هنوز به دادگاه نرسیده و قضاوت نهایی دربارۀ آن صورت نگرفته است. او همچنین گفته است:"شیخ جدید باید از رسانهها و منتقدان سپاسگزار باشد چون از کیان نماز جمعه دفاع کردند."
طاهری آکردی نکات دیگری هم مطرح کرده که به حساسیت موضوع دامن میزند؛ از جمله این که ریاست صدیقی بر ستاد امر به معروف و نهی از منکر باعث شد توجه رسانهها به او جلب شود، و مقایسه این امر با حضور جمشیدی در کانادا، حساسیتهای متفاوتی ایجاد کرده است.
او همچنین در جملۀ دیگری گفته است:"وجود زبالهگرد به معنی آن است که کشور ثروتمندی هستیم چون اگر ثروتمند نبودیم زبالهای برجا نمیماند که عدهای در آنها بگردند!"
این سخن، هرچند نیازمند تحلیل مستقل است، اما نشاندهنده دیدگاه ویژه سرپرست ستاد نسبت به مسائل اجتماعی و اقتصادی کشور است.
در نهایت، رسانههای مستقل با افشای پرونده صدیقی، به گفته طاهری آکردی، به جای قضاوت، نقش نظارتی و کنترلی خود را ایفا کردند؛ در حالی که دربارۀ پژمان جمشیدی، با توجه به محل اقامت او و شرایط پرونده، قضاوت رسانهای هنوز شکل نگرفته است و آینده آن وابسته به روند قضایی و رسانهای خواهد بود.