راز تکاندهنده قتل شوهر یک بلاگر معروف!
پرونده ناپدید شدن مردی جوان پس از گذشت چند هفته، با دستگیری همسر بلاگر او و اعترافات دو مرد دیگر، وارد مرحلهای تازه شد. آنچه در ابتدا یک اختلاف زناشویی بهنظر میرسید، در ادامه پرده از نقشهای مرگبار برداشت.

در نخستین روزهای اسفندماه سال گذشته، مردی با مراجعه به یکی از کلانتریهای پایتخت اعلام کرد که برادرش برای چند روز مفقود شده و هیچ خبری از او در دست نیست. وی گفت تماسهای مکررش بینتیجه مانده و گوشی تلفن همراه برادرش خاموش است. او همچنین بیان داشت که همسر برادرش نیز از سرنوشت او اظهار بیاطلاعی میکند.
با دریافت این گزارش، پروندهای در پلیس آگاهی تهران گشوده شد و کارآگاهان پایگاه چهارم با دریافت مشخصات فرد ناپدیدشده، تحقیقات خود را آغاز کردند. نخستین گام، گفتوگو با همسر مرد گمشده بود. این زن گفت: «آخرین تماس تلفنیام با شوهرم زمانی بود که او گفت در حال بازگشت به خانه است اما دیگر خبری از او نشد. گوشیاش خاموش شد و من هم بیاطلاعم که چه اتفاقی افتاده است.»
اما با گذشت زمان، بررسیهای پلیسی نشان داد که اختلافات جدی میان این زن و شوهرش وجود داشته و آنها بارها درگیر شده بودند. حتی مشخص شد که زن جوان تصمیم به جدایی داشته، اما شوهرش با این درخواست مخالفت کرده بود. در پی این اطلاعات، نام این زن بهعنوان نخستین مظنون پرونده مطرح شد و بازپرس پرونده دستور بازداشت او را صادر کرد.
در آغاز بازجوییها، زن جوان مدعی شد که از وضعیت شوهرش بیخبر است. اما پس از چند مرحله بازجویی، روایت متفاوتی ارائه داد و گفت: «من و همسرم اختلافات زیادی داشتیم و تصمیم به جدایی داشتم، اما او راضی نمیشد. مدتی قبل با مردی به نام سهیل آشنا شدم و زمانی که مشکلاتم را برای او شرح دادم، تصمیم گرفتیم شوهرم را گروگان بگیریم تا مجبور به طلاق شود. تا این مرحله از ماجرا اطلاع داشتم، اما نمیدانم بعداً چه بر سر شوهرم آمد.»
با اعتراف این زن، روند پرونده سرعت گرفت و مأموران برای دستگیری سهیل و همدستش وارد عمل شدند. همزمان، اطلاعات تازهای از سوی زن جوان به تیم تحقیق ارائه شد. او در نهایت گفت: «از طریق یکی از آشنایان مطلع شدم که سهیل و دوستش پس از ربودن شوهرم، او را به قتل رسانده و جسدش را در رودخانه کن رها کردهاند.»
در پی این اعتراف، تیمی از کارآگاهان به منطقه کن اعزام شدند و در جستوجوهای گسترده، جسد مرد جوان را در حالیکه درون یک گونی قرار داشت، در رودخانه پیدا کردند. پس از آن، سهیل و همدستش بازداشت شدند، اما هرکدام تلاش داشتند قتل را به گردن دیگری بیندازند.
با ادامه بازجوییها و دستور قضایی قاضی سالار صنعتگر، بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی تهران، هر دو مظنون در بازداشت ماندند تا اینکه سهیل در بازجویی روز گذشته به قتل مرد جوان اعتراف کرد و اسرار این جنایت فاش شد. اکنون، هر سه متهم در بازداشت بهسر میبرند و تحقیقات ادامه دارد.
اعترافات سهیل؛ ماجرای آشنایی با همسر مقتول
سهیل که مدیریت یک کارگاه آهنگری در یکی از مناطق تهران را برعهده دارد، طی اعترافاتش اعلام کرد که جنایت را با کمک دوستش و یک کارگر افغان انجام دادهاند، اما در پس پرده همه اتفاقات، نقش اصلی متعلق به همسر مقتول بوده است. او گفت: «من همسرش را میشناختم، نه خودش را.»
در ادامه افزود: «برای تبلیغ کارگاه آهنگریام تصمیم گرفتم از فضای مجازی و اینستاگرام استفاده کنم. نمیتوانستم به تنهایی آن را مدیریت کنم، به همین دلیل با آیدا، یک بلاگر فعال در این فضا آشنا شدم و تبلیغاتم را به او سپردم. ارتباطمان در ابتدا صرفاً کاری بود، اما روزی سفره دلش را باز کرد و از اختلافاتش با شوهرش گفت؛ مردی که حاضر به طلاق دادن او نبود.»
در پاسخ به اینکه چه زمانی تصمیم به قتل گرفته شد، سهیل گفت: «ابتدا فقط قصد داشتیم شوهرش را بترسانیم تا به طلاق رضایت دهد. اما آیدا پیشنهاد پول داد تا کار را تمام کنیم. چون او از راه فعالیت در فضای مجازی درآمد خوبی داشت.»
سهیل درباره نقشه روز حادثه گفت: «با نقش مأمور پلیس به سراغ شوهر آیدا رفتیم و به بهانه تخلف، سوار ماشینش کردیم. او را به کارگاهم بردیم و دست و پایش را بستیم. در ابتدا به دوستم گفته بودم از او طلب دارم. ۲۴ ساعت او را نگه داشتیم اما بعد ترسیدم که ما را لو بدهد. از کارگر افغانم خواستم او را بکشد، در مقابل پول خوبی هم پیشنهاد دادم، اما موفق نشد. در نهایت، من و دوستم خودمان او را کشتیم و جسدش را در رودخانه کن انداختیم.»
سهیل در پایان با لحنی پشیمان گفت: «بعد از آن، شدیداً پشیمان شدم. با خودم گفتم چرا چنین حماقتی کردم و خودم را در چاهی عمیق انداختم.»