پایان تلخ درخواست طلاق؛ مرد جوان: «مهریه میخواست، کشتمش!»
ماجرای ناپدید شدن ناگهانی زن جوانی به نام المیرا با اعترافات تلخ همسرش به قتل، به یکی از پرسر و صداترین پروندههای جنایی ماههای اخیر تبدیل شد.

در نخستین روزهای بهمنماه سال گذشته، خواهر المیرا با مراجعه به پلیس، ناپدید شدن ناگهانی خواهرش را گزارش کرد. وی اظهار داشت: «دیر وقت شب گذشته، المیرا به خانه مادرمان آمد و مدتی در کنار ما بود. هنگام غروب آنجا را ترک کرد و گفت قصد دارد به روانشناس مراجعه کند. قرار بود فردای آن روز به دادگاه خانواده برود تا درخواست طلاقش را ثبت کند، اما به آنجا نرفته بود. تلفنش هم از همان موقع خاموش شده و سابقه نداشت بدون خبر ناپدید شود.»
پس از گزارش فقدانی، تحقیقات جنایی با محوریت همسر المیرا به نام رامین آغاز شد. این در حالی بود که طبق برنامه قرار بود آن روز هر دو برای پیگیری پرونده طلاق به دادگاه مراجعه کنند. اما در روند بازجویی، تناقض در گفتههای رامین و داستانپردازیهای غیرواقعی او، شک مأموران را برانگیخت و زمینهساز تغییر مسیر پرونده شد.
سرانجام رامین به قتل همسر خود اعتراف کرد و در حضور بازپرس پرونده در شعبه ششم دادسرای جنایی تهران، جزئیات این جنایت را شرح داد. وی گفت: «المیرا به خاطر اعتیادم تصمیم به جدایی گرفته بود. قرار بود برای طلاق به دادگاه برویم. میدانستم که او مهریهاش را هم به اجرا گذاشته، اما به اصرار من هنوز خانه را ترک نکرده بود و قرار بود فرصتی دوماهه برای ترک اعتیاد به من بدهد.»
متهم درباره روز حادثه گفت: «جلو در خانه نشسته بودم که المیرا با ماشین رسید. به سمتش رفتم و خواستم با او صحبت کنم. او دوباره پشت فرمان نشست. من ترسیدم که برود و با او حرف نزده باشم. پس سوار ماشین شدم و روی صندلی عقب نشستم. در حین صحبت به او گفتم که هنوز دوستش دارم و نمیخواهم طلاق بگیرد. اما او عصبانی بود و گفت که موضوع مهریه باید در دادگاه مشخص شود.»
رامین ادامه داد: «وقتی دیدم بیتفاوت است، با لجبازی گفتم مهریه را نمیدهم. گفت قانون مشخص میکند. نمیدانم چه شد، اما بیتفاوتیاش را نتوانستم تحمل کنم. چاقویی در جیبم داشتم و چند ضربه به کتف و پهلویش زدم. ناگهان سرش روی فرمان افتاد و دیگر نفس نمیکشید. جسدش را روی صندلی کنار راننده گذاشتم و به سمت حاشیه شهریار رفتم و آنجا رهایش کردم.»
با اعلام نشانی محل رها کردن جسد از سوی متهم، پیکر بیجان المیرا در منطقهای خارج از شهر کشف شد. پس از طی مراحل قانونی، پرونده با صدور کیفرخواست و اتهام «مباشرت در قتل عمد» به جریان محاکمه سپرده شد.
رامین برای ارائه آخرین دفاع به شعبه ششم دادسرای جنایی منتقل شد و در آنجا گفت: «قصد کشتن همسرم را نداشتم. فقط لحظهای عصبانی شدم و کنترلم را از دست دادم. حالا به شدت پشیمانم و از خانوادهاش طلب بخشش دارم.»
پرونده این قتل خانوادگی پس از تکمیل تحقیقات، بهزودی در دادگاه کیفری مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت.