داماد به خاطر مادرزنش مرتکب قتل شد!
در یک پرونده جنجالی و پیچیده که بازتاب زیادی در رسانهها داشت، داماد به دلیل یک مشکل خانوادگی و به درخواست مادرزنش، دست به قتل مردی زد.

یک پرونده تکاندهنده و پر از پیچیدگیهای خانوادگی در دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شد. داماد به دلایلی که از یک رابطه پنهانی با مادرزنش نشأت گرفته بود، به قتل یک مرد دست زد. در ادامه، این خانواده به خاطر نقشهایی که در این قتل و دفن جسد ایفا کردند، به مجازاتهای سختی محکوم شدند.
ماجرای قتل
در تیرماه ۱۴۰۳، مردی به پلیس آگاهی شهریار مراجعه کرده و از ناپدید شدن برادرش، بابک، خبر داد. وی در توضیحات خود به مأموران گفت: «برادرم مغازه موبایل فروشی داشت. شب گذشته بعد از بستن مغازهاش با من تماس گرفت و گفت که در راه خانه است. اما دیگر خبری از او نشد و وقتی تماس گرفتم، تلفنش خاموش بود.»
او ادامه داد: «برادرم چند ماهی بود که با زنی به نام سمیرا آشنا شده بود. شوهر این زن متوجه ماجرا شده و بابک را تهدید کرده بود.»
این سرنخ، مأموران را به سمت سمیرا هدایت کرد. او ابتدا تلاش کرد تا مسیر پرونده را منحرف کند، اما در نهایت اعتراف کرد که از چند ماه قبل برای تعمیر تلفنش به مغازه بابک رفته و در همانجا آشنایی و رابطهای آغاز شده بود. سمیرا در این باره گفت: «شوهرم متوجه ارتباط ما شد و من از بابک خواستم که این رابطه را تمام کند، اما او حاضر به پایان دادن به آن نبود و چند بار هم در خیابان مرا کتک زد.»
سمیرا در ادامه بیان کرد که دخترش چند هفته پیش با پسری به نام کریم نامزد کرده بود. کریم که سابقه زندانی بودن به اتهام مواد مخدر داشت، به سمیرا پیشنهاد داد که میتواند با دریافت ۴۰۰ میلیون تومان بابک را تنبیه کند. اما وقتی آن شخص از قرار خود سر باز زد، همسر سمیرا، منوچهر، او را تحت فشار قرار داد و گفت: «تو این ماجرا را شروع کردهای، پس باید خودت هم به پایان برسانی.» در نتیجه، سمیرا اسلحهای خرید و نقشه قتل را با همکاری دامادش کریم طراحی کرد.
قتل و دفن جسد
سمیرا گفت: «در روز حادثه، بابک در سر کوچه منتظرم ایستاده بود. من با دامادم تماس گرفتم و او با ماشین آمد. در بین راه، بابک و کریم با یکدیگر درگیر شدند و دامادم با اسلحه به سر او شلیک کرد. بعد از آن، من، دخترم و همسرم جسد بابک را در حاشیه شهر دفن کردیم.»
پس از اقرارهای سمیرا، جسد مقتول پیدا شد و کریم و منوچهر نیز دستگیر شدند. آنها نیز به جرمهای خود اعتراف کردند. پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
محاکمه و حکم دادگاه
در اولین جلسه دادگاه، اولیای دم درخواست قصاص کردند. کریم به اتهام قتل عمد و مشارکت در دفن جسد به جایگاه رفت و گفت: «من اتهاماتم را قبول دارم، اما قصد من کشتن بابک نبود، فقط میخواستم او را بترسانم.»
دو متهم دیگر نیز اتهامات خود را پذیرفتند و از کردههایشان اظهار پشیمانی کردند. در پایان جلسه، قضات تصمیمات خود را اعلام کردند:
کریم به اتهام قتل به قصاص و به خاطر دفن جسد به یک سال حبس محکوم شد.
سمیرا به اتهام معاونت در قتل و دفن جسد به ۹ سال حبس و به خاطر خرید و حمل اسلحه به ۵ سال زندان محکوم گردید.
منوچهر نیز به اتهام معاونت در قتل و دفن جسد به ۸ سال حبس و برای خرید اسلحه به ۵ سال زندان محکوم شد.