خبرهای داغ
کدخبر: ۱۶۲۷۰
تاریخ خبر:

قتل خونین زن صاحبخانه؛ وقتی اجاره نپرداختن به فاجعه‌ای هولناک تبدیل شد!

در یکی از روزهای سرد اسفند ماه مشهد، صدای فریادهای کمک از یک خانه در خیابان شاهنامه، سکوت محله را شکست و مردم را به سوی صحنه‌ای دلخراش کشاند.

قتل خونین زن صاحبخانه؛ وقتی اجاره نپرداختن به فاجعه‌ای هولناک تبدیل شد!

چهاردهم اسفند سال گذشته، صدای فریادهای وحشتناک زنی که در خیابان شاهنامه مشهد زندگی می‌کرد، ساکنان محله را به سمت منزلی کشاند که در آن، صحنه‌ای خونین رخ داده بود. همسایگان زودتر از همه به محل رسیدند و جوان مستاجر را دیدند که پیکر خون‌آلود زن صاحبخانه را رها کرده و در حالی که چاقویی در دست داشت، از پشت‌بام خانه فرار می‌کرد. اما با تلاش همسایگان، سعید-الف دستگیر و از فرار او جلوگیری شد.

ماموران انتظامی به سرعت به محل رسیدند و جوان متهم را بازداشت کردند. همزمان امدادگران اورژانس زن ۵۴ ساله به نام زهرا کهن را به بیمارستان طالقانی منتقل کردند، اما تلاش‌ها برای نجات جان او بی‌ثمر بود و پزشکان مرگ وی را به دلیل ضربات متعدد کارد تایید کردند.

دقایقی پس از این حادثه، دکتر صادق صفری، قاضی ویژه قتل عمد، به همراه تیمی از کارشناسان برای شروع تحقیقات به بیمارستان و سپس به محل وقوع جرم رفت. بررسی‌ها نشان داد زن صاحبخانه با ضربات کارد به شدت مجروح شده و بلافاصله جان خود را از دست داده است.

همسر مقتول در توضیح حادثه به قاضی گفت: «چندی پیش فرزند معلولمان گم شده بود که امروز او را در یک مرکز ترک اعتیاد پیدا کردم و به منزل داییم بردم. همسرم در خانه تنها بود. به او گفتم ناهار تهیه کند و من به منزل دایی رفتم. عصر که بازگشتم، دیدم جمعیت زیادی مقابل خانه‌مان جمع شده‌اند. وقتی وارد خانه شدم، همسرم را خون‌آلود روی پله‌ها دیدم، اما هنوز نفس می‌کشید. او به من گفت «سعید» و بعد همسایگان او را روی پشت‌بام گرفتند.»

همچنین مرد صاحبخانه از اختلاف با مستاجر جوان به دلیل تأخیر در پرداخت اجاره‌ها خبر داد و افزود: «صبح روز حادثه به سعید گفتم ۴ ماه است که اجاره را نپرداخته‌ای، باید فکری بکنی. او بعداً پیامکی فرستاد و اعلام کرد ۱۵ میلیون تومان واریز کرده که من تشکر کردم، اما پاسخی نداد. وقتی همسرم را به بیمارستان بردند، در حمام خانه یک چاقوی نوک‌کج پیدا کردم.»

پس از این اظهارات، تحقیقات قاضی صفری گسترده‌تر شد. یکی از شاهدان گفت: «من اولین کسی بودم که صدای فریاد «کمک، کمک» زهراخانم را شنیدم. مستاجر را دیدم که روی پیکر خون‌آلود او نشسته بود و سرش را گرفته بود. وقتی چشمش به من افتاد، هراسید و گفت: تشنج کرده است. من باور نکردم. خانم کهن ناگهان بلند شد و خون از دهانش آمد. با این که ترسیده بودم، پسرم تکه آجری برداشت تا او را بترساند. بعد هم بقیه همسایگان آمدند و سعید به پشت‌بام فرار کرد.»

تمام شواهد متهم را به نقش داشتن در این قتل نزدیک می‌کرد، اما سعید به شدت این اتهام را رد کرد و گفت: «وقتی دستگیر شدم چاقویی نداشتم. من و مادرم سه سال است در طبقه پایین خانه مستاجر هستیم. هنگام حادثه در حیاط بودم، سر و صدا شنیدم و به کوچه آمدم. دیدم چند نفر فرار می‌کنند. در خانه باز بود و پیکر خون‌آلود زن صاحبخانه را دیدم. فکر کردم تشنج کرده است. سرش را گرفتم که زنی به همراه پسرش وارد شد و ناگهان شلوغ شد. ترسیدم و به پشت‌بام رفتم. صبح همان روز اجاره را به حساب صاحبخانه واریز کردم و مشکلی نداشتیم.»

قاضی از او پرسید: «پس چرا دستکش داری؟» سعید جواب داد: «به خاطر سرمای هوا پوشیده‌ام.»

با این حال، محل دقیق چاقوی مرگبار مشخص نبود. بار دیگر قاضی صفری با کارآگاهان به پشت‌بام رفت و متوجه روزنه‌ای شبیه دودکش شد. با دستور قاضی، چاقوی میوه‌خوری به داخل آن روزنه انداخته شد و از داخل خانه صدای افتادن چاقو به حمام شنیده شد. بررسی‌ها تأیید کرد که لوله پلاستیکی پشت‌بام، هواکش حمام است و متهم پس از فرار چاقو را در آنجا انداخته بود.

یکی از نکات مهم ماجرا مربوط به اجاره‌بها بود؛ تحقیقات بعدی نشان داد سعید هیچ پولی به حساب صاحبخانه واریز نکرده و رسید جعلی ارائه داده بود.

بازجویی‌های مجدد با رد داستان‌های متهم، او را به چالش کشید و در نهایت او لب به اعتراف گشود و انگیزه‌اش را چنین بیان کرد: «من نقاش ساختمان هستم و به دلیل کاهش کار چند ماه اجاره ندادم. صاحبخانه مدام دنبال پول بود و من نقشه قتل را کشیدم.»

پس از اعتراف، سعید صحنه قتل را در حضور قاضی صفری و سروان آرمین منفرد بازسازی کرد. پرونده پس از تکمیل تحقیقات به دادگاه کیفری استان خراسان رضوی ارسال شد تا مراحل دادرسی ادامه یابد.

copied
ارسال نظر
 
×

برای حمایت ما لطفا روی یکی از تبلیغات کلیک کنید

کلیک