خبرهای داغ
کدخبر: ۱۶۷۸۸
تاریخ خبر:

تصادف ساده‌ای که به جنایت ختم شد | تازه‌داماد قربانی هراس مرگبار مرد ۵۰ ساله شد

یک تصادف معمولی در یکی از خیابان‌های تهران ناگهان به صحنه قتل بدل شد.

تصادف ساده‌ای که به جنایت ختم شد | تازه‌داماد قربانی هراس مرگبار مرد ۵۰ ساله شد

در یکی از خیابان‌های غرب تهران، حادثه‌ای تلخ و غیرمنتظره در چند روز گذشته افکار عمومی را تحت تأثیر قرار داد. مردی ۵۰ ساله که به گفته خودش تحت فشار تهدیدهای مداوم از سوی شرکای تجاری‌اش قرار داشت، در پی یک تصادف خیابانی دست به اقدامی مرگبار زد. ماجرا از آن‌جا آغاز شد که در جریان یک تصادف ساده، او تصور کرد که قربانی نقشه‌ای برای قتل است.

بر اساس گزارش خبرنگار روزنامه ایران، ساعاتی پس از وقوع یک درگیری منجر به قتل، مأموران پلیس با تماس‌های مردمی به محل حادثه اعزام شدند. آن‌ها با پیکر بی‌جان مرد جوانی روبه‌رو شدند که هدف گلوله قرار گرفته بود. ضارب نیز که از صحنه متواری نشده بود، توسط مردم بازداشت و تحویل نیروهای پلیس شد.

همسر جوان مقتول، که در زمان وقوع حادثه در صحنه حضور داشت، جزئیاتی تکان‌دهنده از لحظات آخر زندگی همسرش را روایت کرد:
«تنها یک هفته بود که ازدواج کرده بودیم. روز حادثه، من پشت فرمان خودروی پژو بودم و به‌دلیل ترافیک شدید، مجبور شدم توقف کنم. وقتی مسیر باز شد، با سرعت حرکت کردم اما دوباره مسیر بسته شد و نتوانستم خودرو را به‌خوبی کنترل کنم و از پشت به یک خودروی دیگر برخورد کردم. مرد راننده که به نظر خیلی ترسیده بود، با حالتی عصبی پیاده شد و با من با لحن تندی صحبت کرد. از ترس با همسرم تماس گرفتم و از او خواستم سریع خودش را به محل برساند. همسرم با موتورسیکلت آمد و شروع به صحبت با آن مرد کرد. اما ناگهان، مرد اسلحه‌ای درآورد و مقابل چشمان من و عابران، شوهرم را هدف گلوله قرار داد.»

در ادامه، بنا بر دستور مقام قضایی، پیکر مقتول برای بررسی بیشتر به پزشکی قانونی انتقال یافت و فرد متهم در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت تا تحقیقات تکمیلی انجام شود.


«فکر کردم می‌خواهند مرا بکشند»

شایان، مرد ۵۰ ساله‌ای که حالا به اتهام قتل در بازداشت به‌سر می‌برد، در تحقیقات اولیه از انگیزه‌های خود پرده برداشت و صریحاً اعتراف کرد که تصور می‌کرد قربانی یک نقشه از پیش طراحی‌شده است.

او در اعترافاتش چنین گفت:
«او را نمی‌شناختم. این اولین بار بود که می‌دیدمش. واقعاً بی‌گناه بود و من انسانی را کشتم که حتی نامش را هم نمی‌دانستم. حالا فهمیده‌ام که او تازه‌داماد بوده و این موضوع بیشتر عذابم می‌دهد.»

در پاسخ به پرسش مأموران درباره انگیزه‌اش برای شلیک، توضیح داد:
«در آن لحظه از شدت ترس فلج شده بودم. تصور کردم کسانی را برای کشتن من فرستاده‌اند. وقتی آن زن جوان با خودرو به ماشینم برخورد کرد و بعد با فریاد آدرس محل را به کسی داد، احساس کردم همه‌چیز عمدی‌ست. چند لحظه بعد هم مردی با موتورسیکلت از راه رسید. همه‌چیز برایم شبیه یک صحنه ترور طراحی‌شده بود. تصور کردم این زن و آن مرد قاتلان اجیرشده هستند.»

پرسیده شد که چرا به همراه خود سلاح گرم داشته است، که پاسخ داد:
«مدتی بود که از سوی چند شریک سابق تهدید به قتل می‌شدم. به همین دلیل برای محافظت از جانم اسلحه تهیه کرده بودم. اما تحت فشار روانی شدیدی قرار داشتم و همه‌چیز را اشتباه تفسیر کردم. حالا می‌دانم چه اشتباهی کردم. پشیمانم... اما دیگر کاری از دستم برنمی‌آید. یک انسان بی‌گناه را از زندگی محروم کردم.»

تحقیقات پلیس برای روشن شدن ابعاد این پرونده همچنان ادامه دارد و پرونده به دستور بازپرس شعبه جنایی در حال تکمیل است. اما یک چیز مشخص است: ترس و توهم، گاهی می‌تواند به فاجعه‌ای غیرقابل جبران منجر شود.

copied
ارسال نظر
 
  • پربیننده‌ترین‌ها

  • پربحث‌ترین‌ها

وب گردی

    ×

    برای حمایت از ما لطفا روی تبلیغات مورد علاقه کلیک کنید.