اعترافهای هولناک عقربهاب هوسران در پرونده سقوط مرگبار دختر ۲۰ ساله+عکش
چهار جوان در مشهد، طی بازسازی صحنه سقوط مرگبار دختری جوان، اعترافاتی تکاندهنده ارائه کردند.

در پی وقوع حادثهای تلخ در یکی از مناطق مشهد، چهار متهم اصلی پرونده موسوم به «عقربهای هوسران»، با دستور قاضی ویژه قتل عمد، برای بازسازی صحنه جنایت مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفتند. هدف از این بازسازی، روشن شدن زوایای پنهان پرونده سقوط مرگبار دختر جوانی بود که به گفته متهمان، در تلاش برای گریز از تعرض، جان باخت.
قاضی دکتر صادق صفری، پیش از آغاز بازسازی صحنه، با تفهیم اتهام به متهمان و یادآوری مواد قانونی مربوطه، تأکید کرد که سخنان و اعترافات آنها در مراحل آتی دادرسی به عنوان سند قضایی مورد استناد قرار خواهد گرفت. در نخستین گام، از متهم ردیف اول، دختری ۱۹ ساله به نام «ف-ف» خواسته شد شرح دهد چگونه وارد ساختمانی شده که به عنوان «لانه شیطانی» در پرونده شناخته میشود.
این دختر که اعلام کرده متأهل بوده اما از خانه فرار کرده و به منزل دوستش، «سیتا»، پناه آورده، اظهار داشت: «برای دومینبار بود که به درخواست سیتا وارد این خانه شدم. در نوبت اول هیچ تعرضی رخ نداد، اما این بار دو تن از پسران با موتورسیکلت به دنبالم آمدند. من به خواستهشان برای رفتن به خانه پدری نیما (یکی از متهمان) جواب رد دادم، اما وقتی سیتا تماس گرفت و گفت تنهاست، تصمیم گرفتم پیش او بروم.»
او ادامه داد: «به محض ورود، نیما به من دستدرازی کرد. وقتی مقاومت کردم و با ناخن به سینهاش خراش انداختم، بینمان درگیری آغاز شد. سپس دو جوان دیگر به خانه آمدند و فضا به کلی تغییر کرد. تهدید و نمایش چاقوها باعث شد دیگر توان مقابله نداشته باشیم. سیتا حتی به آشپزخانه رفت، بطری شیشهای را شکست و قصد داشت با تکهای از آن به خود آسیب بزند تا شاید دل آنها به رحم بیاید. آنها گوشیهایمان را گرفته بودند تا نتوانیم با پلیس تماس بگیریم، درِ خانه نیز قفل شده بود.»
وی با بغض گفت: «برای اینکه نجات پیدا کنیم، به دروغ گفتم ۴ بسته قرص خوردهام و باید ۴ بسته دیگر هم تهیه شود. فقط میخواستیم راه فراری پیدا کنیم، ولی نیما با صراحت گفت حتی اگر مجازات آدمربایی هم در انتظارم باشد، مشکلی نیست! سیتا سعی کرد مرا به تسلیم شدن راضی کند و مرا به اتاق برد. اما ما تصمیم گرفتیم از بالکن فرار کنیم. زمانی که سیتا خود را به پایین انداخت، من فقط فریاد زدم و به نردههای بالکن چنگ زدم. متهمان مرا به داخل کشیدند.»
در ادامه این بازسازی، که با حضور سرگرد رضا شکیبا، افسر پرونده، و تطبیق سخنان متهمان با اظهارات قبلی آنان در بازجوییها همراه بود، قاضی صفری با طرح پرسشهای دقیق، سعی در آشکارسازی حقیقت داشت. فشار بازجویی باعث شد متهمان دست از تناقضگویی بردارند و حقایق را بیان کنند.
در نهایت، چهار جوان اعتراف کردند که با انگیزه رابطه نامشروع، دختران را به آن مکان کشانده بودند. قاضی صفری پرسید: «وقتی دیدید آنها راضی نیستند و حتی یکی از آنها گریه میکرد، چرا هیچکدام برای نجاتش اقدامی نکردید؟» در پاسخ، یکی از متهمان به نام محمد گفت: «ف-ف از من کمک خواست، من هم با بقیه صحبت کردم.» اما «ف-ف» حرف او را قطع کرد و گفت: «او شرط گذاشت؛ گفت اگر کمکم کند، باید با خودش رابطه داشته باشم!»
او همچنین اضافه کرد که تمامی پسران حاضر در خانه، مواد مخدر «گل» مصرف کرده بودند.
پس از پایان بازسازی صحنه، قاضی شعبه ۲۵۵ دادسرای عمومی، دستور انتقال متهمان به زندان را صادر کرد. همچنین دختر نجاتیافته به منظور پیگیری درمان روانی، به بیمارستان اعصاب و روان منتقل شد.
وی در حاشیه بازسازی صحنه گفت: «من تحصیلاتم را تا کلاس هفتم ادامه دادم و ساکن یکی از شهرهای خراسان رضوی هستم. مادرم در سال ۱۳۹۴ فوت کرد و از آن زمان تنها بودم. با نامزدم دچار اختلاف شدم چون به من شک داشت، کار نمیرفت و با اینکه فامیل دور بودیم، من را کتک میزد. به خانه پدرم برگشتم، اما سیتا و دوستپسرش آمدند و مرا با خود به خانه پدری سیتا در مشهد بردند.»
او در ادامه گفت: «از هفت سال پیش سیگار میکشم. در فضای مجازی با پسری آشنا شدم و حتی یکبار برای او دست به خودکشی زدم و مدتی در بیمارستان روانی بستری شدم. قرار بود من و سیتا جاری شویم، اما این حادثه مانع شد. برای تولد سیتا به مشهد آمدم و در آنجا ماندگار شدم. پدرم دو همسر داشت که هر دو فوت کردهاند و از نظر مالی شرایط خوبی نداریم.»
طبق اعلام مراجع قضایی، بررسیهای تکمیلی درباره این پرونده با نظارت مقام قضایی و توسط سرگرد شکیبا همچنان ادامه دارد. تمامی متهمان در پی تلاشهای پیگیرانه ۱۲ ساعته توسط کارآگاهان شناسایی و بازداشت شدهاند.