محاکمه زنی که متهم است ۱۱ شوهر خود را کشت
یک زن با ۱۱ جسد پشت سرش مقابل عدالت ایستاده؛ داستانی تلخ، جنجالی و تکاندهنده از سالها فریب و مرگ خاموش در خانههایی که تصور میشد مأمن آرامشاند.

پروندهای هولناک در حال رسیدگی است؛ زنی به نام کلثوم اکبری که حالا مقابل دادگاه ایستاده، به مباشرت در قتل ۱۱ مرد متهم شده و بیش از ۴۵ نفر از اولیای دم و ورثه قربانیان به عنوان شاکی در این پرونده حضور دارند. این زن که در ابتدا سعی داشت خود را بیگناه جلوه دهد، در نهایت و پس از نمایش فیلم بازسازی صحنه قتلها که خود او در آن حضور داشت، ناچار به تأیید اعترافات پیشینش شد. با این حال، همچنان تلاش میکرد با ژستهایی مظلومانه از بیان جزئیات دقیق قتلها طفره برود.
رازهای مدفون؛ کلثوم چگونه متهم شد؟
شهریور ۱۴۰۲، خبری تکاندهنده در فضای مجازی پیچید؛ زنی در مازندران مظنون به قتل ۱۱ مردی شد که طی سالهای گذشته با او ازدواج کرده بودند. رسانهها از «قاتل سریالی شوهرانش» نوشتند. آغاز این جنایتها به سال ۱۳۸۰ بازمیگشت، اما سکوت اطرافیان قربانیان – که اغلب مردانی سالخورده و بیمار بودند – باعث شده بود کسی مرگ آنها را مشکوک تلقی نکند.
ماجرا زمانی شکل جدی به خود گرفت که در سال ۱۴۰۲، عزیزالله بابایی، پیرمردی که همسر جدیدش کلثوم بود، به طرز مشکوکی جان باخت. مرگ او زنگ خطر را برای خانوادهاش به صدا درآورد. پسر عزیزالله روایت میکند: «بعد از فوت مادرم، پدرم تصمیم به ازدواج مجدد گرفت و با معرفی یکی از آشنایان، با کلثوم ازدواج کرد. او زنی خوشبرخورد بود و ما چیز مشکوکی ندیدیم. اما مرگ ناگهانی پدرمان ما را شوکه کرد.»
آنچه همه چیز را تغییر داد، تماس یکی از دوستان قدیمی خانواده بود؛ در این تماس فردی ادعا کرد که پدرش قصد ازدواج با زنی به نام کلثوم اکبری را داشته، اما زمانی که متوجه شده نوشیدنیای که به او تعارف شده مسموم است، از خوردن آن امتناع کرده و بعد از افشای ماجرا، زن را طلاق داده است.
این نام برای خانواده بابایی آشنا بود. همان کلثوم، حالا همسر پدرشان بود. تکههای پازل کنار هم قرار گرفت و خانواده تصمیم گرفتند به مراجع قضایی مراجعه کنند و ماجرا را پیگیری کنند. تحقیقات پلیسی آغاز شد و شهادت پدرِ دوست خانوادگی به عنوان شاهد حادثه، مسیر پرونده را تغییر داد.
مرگهایی که شاید میشد جلویشان را گرفت
اگر همان خانوادهای که در گذشته با سوءقصد نافرجام مواجه شده بودند، شکایتی ثبت میکردند، شاید چندین نفر از قربانیان امروز، زنده میماندند. اما ابعاد پرونده چنان گسترده و غیرقابل باور بود که کسی تصور نمیکرد با یک قاتل زنجیرهای روبرو است.
در پی شکایت خانواده بابایی، کلثوم بازداشت شد. او در بازجوییها و در ادامه بازسازی صحنههای قتل، یکی پس از دیگری به قتل شوهران خود اعتراف کرد. هدف اصلی او نیز روشن شد: دستیابی به ارثیه و مهریه از قربانیان.
پروندهای به وسعت دو دهه؛ قربانیان کلثوم که بودند؟
کلثوم اکبری، اهل روستای ملکآباد مازندران، با نامی که در شناسنامه متولد ۱۳۴۶ ثبت شده، اما خانواده قربانیان معتقدند سن واقعیاش بیشتر از این است. نخستین قتل به سال ۱۳۸۰ بازمیگردد، زمانی که شوهر اولش فوت کرده و با مردی میانسال از روستاهای اطراف قائمشهر ازدواج کرده بود.
فرزندان آن مرد اغلب در شهرهای اطراف زندگی میکردند و حضور کمی در خانه پدر داشتند. در شب یلدای سال ۸۱ به یکی از پسرانش خبر رسید که پدر در بیمارستان بستری شده؛ اما خیلی زود وضعیت او وخیمتر شد و در خانه فوت کرد. در آن زمان، فرزندان حتی به زن پدرشان شک هم نکردند، چرا که با آنها خوشرفتار بود. ولی در ادامه، کلثوم اعتراف کرد که به او قرص و الکل صنعتی داده و در لحظه مرگ، حوله نمداری روی صورتش گذاشته است. از این قربانی، دو هکتار زمین به او ارث رسید.
همین الگو در سایر قتلها نیز تکرار شد. یکی از این قربانیان تنها یک ماه با کلثوم زندگی کرده بود. دخترش میگوید زمانی که کلثوم در دادسرا دیده شد، هیچ نشانی از پشیمانی نداشت. در این مورد، قربانی پس از خوراندن قرص توسط کلثوم، دچار تشنج شد. با مداخله بهموقع فرزندانش، یک بار نجات یافت، اما بار دیگر در اثر تکرار همان سناریو، جان خود را از دست داد. هرچند خانوادهاش مشکوک بودند و حتی شکایت کردند، اما پزشکی قانونی نتوانست علت قطعی فوت را مشخص کند و پرونده مختومه شد.
در نهایت، با صدور کیفرخواست، اتهام کلثوم اکبری شامل مباشرت در ۱۱ فقره قتل عمدی و اقدام به یک قتل نافرجام اعلام شد. پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم کیفری یک دادگاه انقلاب ساری ارجاع شده است.
در صحن دادگاه؛ متهم به زبان مازندرانی میگوید «نمیدانم»
در نخستین جلسه رسیدگی، چهار خانواده از اولیای دم حضور یافتند و درخواست قصاص دادند. سایر شاکیان قرار است در جلسات بعدی خواستههای خود را به دادگاه ارائه دهند.
کلثوم در ابتدا اتهامات را رد کرد، اما پس از پخش فیلم بازسازی قتلها پذیرفت که اعترافاتش صحیح بوده است. با این حال، همچنان از ارائه توضیحات بیشتر امتناع ورزید و تنها در برابر پرسشهای قاضی به زبان مازندرانی پاسخ میداد: «نمیدانم.» تنها جملهای که از او شنیده شد این بود: «اگر میدانستم کار به اینجا میرسد، این کارها را نمیکردم.»
در پایان جلسه، وکیل متهم گفت: «با توجه به شواهد موجود، به نظر میرسد وضعیت روانی متهم نیاز به بررسی دقیقتری دارد.»
اما این اظهارات با اعتراض یکی از اولیای دم روبهرو شد: «این زن قرصهای دیابت و داروهای جنسی را با دقت با هم ترکیب میکرد تا قربانیان را دچار اوردوز نکند. نقشهای به این پیچیدگی که بسیاری از خانوادههای محترم را فریب داده، نمیتواند حاصل ذهن فردی مجنون باشد.»
در پاسخ به این موضوع، کلثوم اظهار داشت: «این داروها متعلق به خودم بود. آنها را در یخچال نگهداری میکردم و شخصاً خریداری کرده بودم.»
پس از پایان جلسه، قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.