کدخبر: ۲۰۵۰۱
تاریخ خبر:

اعتراف هولناک مردی که همسرش را کشت پس از ۱۲ سال

راز جنایتی که بیش از یک دهه در سکوت مانده بود، سرانجام با اعترافات مردی ۳۶ ساله در زندان برملا شد. او اعتراف کرد همسرش را به دلیل سوءظن به خیانت به قتل رسانده است.

اعتراف هولناک مردی که همسرش را کشت پس از ۱۲ سال

کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی، در تاریخ ۲۱ مردادماه، مردی ۳۶ ساله را در زندان شهید لاجوردی چناران شناسایی کردند که بررسی‌های تخصصی نشان می‌داد او همان فردی است که ۱۲ سال پیش همسرش را در جوین به قتل رسانده بود.

با دستور نیابتی قاضی محمود عارفی‌راد، معاون دادستان مرکز خراسان رضوی، متهم از زندان منتقل شد و در همان دقایق نخست بازجویی‌های تخصصی لب به اعتراف گشود و پرده از جنایتی قدیمی برداشت.

این مرد که نامش حسین اعلام شده، در اعترافاتی تکان‌دهنده زوایای پنهان این ماجرا را فاش کرد. او گفت: «من و ناهید (مقتول) در سال ۱۳۸۸ ازدواج کردیم و خیلی زود صاحب یک پسر شدیم. اما تنها یک سال بعد از زندگی مشترک، افکار بدگمانانه به سراغم آمد. تصور می‌کردم همسرم با مردی به نام "الف" در ارتباط است.»

حسین ادامه داد: «در همان زمان، همسرم همراه آن مرد جوان فرار کرد و به یکی از شهرهای اطراف تهران رفت. اما پدرزنم او را پیدا کرد و به خانه برگرداند. دیگر مطمئن شدم که علاقه‌ای به من ندارد. برادرم پیشنهاد می‌کرد آزمایش‌هایی انجام دهم تا ثابت کنم خیانت کرده، اما پدرزنم التماس می‌کرد به خاطر بیماری سخت مادرزنم از این افکار بگذرم.»

او توضیح داد که برای حفظ آبرو و فرار از حرف مردم، به شهری نزدیک تهران نقل مکان کرده و خانه‌ای اجاره کرده بود: «با وجود این تلاش‌ها، همسرم باز گفت که مرا دوست ندارد و خواست طلاق بگیرد تا با فرد دیگری ازدواج کند. حتی خانه را ترک کرد. من هم ناچار شدم پسرم را بردارم و به جوین برگردم. اما پدرزنم دوباره او را به خانه خودشان آورد. این بار دیگر زندگی مشترک‌مان ادامه پیدا نکرد.»

به گفته متهم، این اتفاقات در حالی رخ می‌داد که روند طلاق در شورای حل اختلاف جریان داشت: «یک روز از شورا با من تماس گرفتند تا برای گرفتن نامه‌ای جهت دادگاه حاضر شوم. همان شب، همسرم گفت مردی که دوستش دارد ۱۳ میلیون تومان سفته برای ضمانت ازدواجشان تهیه کرده است. فردای آن روز، وقتی نتوانستم نامه شورا را بگیرم، همسرم را همراه فرزندم سوار موتورسیکلت کردم و به اطراف روستا بردم. پس از یک ساعت برگشتیم، اما دوباره او را بیرون بردم. این بار در نزدیکی یک کوره آجرپزی با هم مشاجره کردیم. از شدت عصبانیت سنگی برداشتم و به شقیقه‌اش کوبیدم. همسرم همان لحظه جان داد.»

او افزود: «که جسد را به درون شکافی انداختم و سپس با بیلی که تهیه کرده بودم، آن را دفن کردم. آن موقع کسی اطراف نبود و فقط پسر خردسالم در فاصله‌ای دور روی موتورسیکلت نشسته بود. دست و شلوارم به خاطر جابه‌جایی جسد خون‌آلود شد. به یکی از مراکز مذهبی رفتم و خون‌ها را شستم. بعد پسرم را به خانه مادرزنم رساندم و او را به خواهرزنم سپردم. سپس با برداشتن لباس‌هایم با قطار به همان شهری رفتم که قبلاً خانه‌ای اجاره کرده بودم.»

حسین در پایان اعترافاتش گفت: «هرگز فکر نمی‌کردم پلیس بعد از ۱۲ سال همچنان پیگیر این پرونده باشد.»

copied
ارسال نظر
 

وب گردی

    ×

    برای حمایت از ما لطفا روی تبلیغات مورد علاقه کلیک کنید.