ماجرای عجیبی مردی که پس از قتل مقتول را آرایش کرد
مردی ۳۵ساله تابستان سال گذشته با تماس به اورژانس خبر از حال بد همسرش داد؛ زمانیکه امدادگران رسیدند، زن جوان جان داده بود و پروندهای جنجالی با گزارش «مرگ مشکوک» و اعتراف شوهر، مسیر قضایی سنگینی پیدا کرد.

تیم جنایی و کارشناسان پزشکی قانونی وقتی تابستان سال گذشته وارد خانهای در ورامین شدند که جسد زن جوانی به نام شیرین روی کاناپه نشسته بود، با شواهدی روبهرو شدند که ماجرا را از چارچوب مرگ طبیعی خارج میکرد. امدادگران اورژانس پس از ورود، مرگ او را مشکوک تشخیص دادند و اعلام شد که علت اولیه مرگ «خفگی ناشی از انسداد راه تنفسی» است و نشانهها حاکی از آن بود که جسد پس از وقوع حادثه روی کاناپه گذاشته شده است.
تیم تشخیص هویت در گزارش اولیه اشاره کردند که لااقل سه روز از فوت شیرین گذشته است؛ با این توضیح، بازپرس پرونده دستور انتقال جسد به سردخانه پزشکی قانونی را صادر کرد تا با انجام آزمایشها و معاینات علت دقیق مرگ روشن شود.
در بررسیهای صحنه جرم، قفل در ورودی نشان میداد کسی با زور وارد نشده و اولین نفری که تحت بازجویی قرار گرفت، همسر مقتول، رضا، بود. او در مواجهه با کارآگاهان اظهاراتی ضد و نقیض داشت و هنگامی که پرسیده شد چرا در سه روز اخیر متوجه مرگ همسرت نشده، گفت که بهخاطر اختلافات زیاد «زیاد به خانه نمیآمدم».
تحقیقات بعدی نشان داد شیرین از ازدواج اولش دختری ۱۰ساله داشت که در روزهای پیش تماسهایی با مادر گرفته و یکی از تماسها را رضا پاسخ داده و به دختر گفته بود مادرت مشغول کار است و بعد تماس میگیرد؛ همین تناقضها بهسرعت افق مظنونیت را متوجه رضا کرد و او پس از بازجویی فنی نهایتاً به قتل همسرش اعتراف کرد. متهم در توضیح نحوه جنایت گفت که در جریان درگیری، «او را در جریان درگیری خفه کردم.» با تکمیل تحقیقات و بازسازی صحنه به دستور بازپرس جنایی، کیفرخواست صادر شد و پرونده به شعبه سیزدهم دادگاه کیفری یک استان تهران رسید.
در جلسه دادگاه، قیمِ فرزند شیرین بهصورت ویدئوکنفرانس گفت: «فرزند خردسال من ولی دم مادرش است و از جانب او تقاضای وجه المصالحه دارم.» متهم نیز اعلام کرد که برای جلب رضایت، آپارتمانی در ورامین بهارزش سه میلیارد تومان خریده و آن را به نام دختر شیرین خواهد کرد.
پدر و مادر شیرین بهعنوان دیگر اولیای دم پیشتر خواستار قصاص شده و در جلسه حاضر نشدند. سپس متهم برای دفاع در جایگاه حاضر شد و شرح زندگی مشترک را چنین بیان کرد: «من و شیرین حدود سه سال بود که ازدواج کرده بودیم.در تمام مدت زندگیمان او اصلا به زندگی اهمیت نمیداد و به سر و وضعش نمیرسید.
خانهمان همیشه نامرتب بود و هیچ چیز سر جایش نبود. همه اینها به من این حس را میداد که دل همسرم به زندگی با من نیست. برای همین همیشه با هم اختلاف داشتیم. به او میگفتم اگر دلش جای دیگر است به من بگوید تا از هم جدا شویم اما او به من انگ شکاک بودن میزد.حتی چند بار حس کرده بودم که پنهانی با شخصی صحبت میکند اما میگفت با دخترم حرف میزنم.»
درباره روز واقعه، متهم گفت که از وضعیت و اختلافات خسته شده و آن روز که بحث در آشپزخانه بالا گرفته «یک لحظه خون جلوی چشمم را گرفت و نمیدانم چه شد که او را در جریان درگیری خفه کردم. وقتی متوجه شدم دیگر نفس نمیکشد خیلی ترسیدم. میخواستم وانمود کنم سکته کرده برای همین صورتش را آرایش کردم و موهایش را شانه زدم، یک لباس مرتب هم تنش کردم و او را روی کاناپه نشاندم تا اورژانس را خبر کنم اما جرئت نمیکردم با کسی تماس بگیرم. سه روز با خودم کلنجار رفتم تا بالاخره دلم را به دریا زده و به اورژانس زنگ زدم.بعد هم راز ماجرا لو رفت.»
قضات پس از شنیدن دفاعیات متهم و وکیل او، جلسه را ختم کرده و برای صدور رأی وارد شور شدند.