سناریوی سرقت خدمتکار امین در شمال تهران فاش شد/ سرقت میلیاردی از منازل
اعتماد، گرانترین دارایی بود که در خانهای در شمال تهران به سرقت رفت. یک زن جوان که به عنوان خدمتکار و فردی مورد اطمینان وارد خانهای شده بود، نتوانست در برابر وسوسه جواهرات میلیاردی مقاومت کند و در نهایت با دستبند پلیس مواجه شد.
ماجرا از یک تماس تلفنی هراسان با پلیس دربند (کلانتری ۱۲۲) در یک عصر پاییزی کلید خورد. پشت خط، زنی که صدایش از اضطراب میلرزید، خبر از ناپدید شدن تمام داراییهای با ارزش خود در منزلش، واقع در شمال پایتخت، داد. مالباخته که به سختی صحبت میکرد، با گریه میگفت: «همه طلاهایم، سرویس عروسیام، النگوهای یادگاری مادرم... همهشان را دزد برد!»
به دنبال دریافت این گزارش، تیم عملیات کلانتری بلافاصله به آدرس مذکور در محلهای آرام و مشجر اعزام شد. محل حادثه، خانهای ویلایی با ساختار قدیمی و دیوارهای بلند بود. بررسیهای اولیه ماموران در بدو ورود، نکتهای کلیدی را آشکار ساخت: هیچ اثری از ورود اجباری، شکستگی قفل یا تخریب در و پنجرهها مشاهده نمیشد. این یافته، فرضیه اولیه پلیس را به سمت سرقتی بدون خشونت و توسط یک آشنا سوق داد.
سرهنگ داوود زندی، سرکلانتر یکم پلیس پیشگیری پایتخت، در تشریح جزئیات این پرونده اظهار داشت: «همه چیز حاکی از آن بود که سارق آشنا بوده است. تیم بررسی صحنه جرم در خانه حضور یافت اما هیچ اثری از ورود غیرمجاز وجود نداشت. بررسیها ما را به سمت افراد نزدیک به خانواده برد.»
تحقیقات میدانی نشان داد که ساکنان خانه، یک زوج میانسال به همراه دختر نوجوانشان بودند. علاوه بر این سه نفر، زنی جوان نیز از چند ماه قبل برای انجام امور منزل استخدام شده بود و به خانه رفت و آمد داشت. مادر خانواده که از وقوع این اتفاق شوکه بود، در مورد این خدمتکار به پلیس گفت: «او را یکی از دوستانم معرفی کرد. خانمی آرام و مودب بود، هر روز صبح میآمد و عصر میرفت. به او اعتماد کامل داشتیم.»
در جریان بازجوییهای اولیه از اهالی منزل، پلیس دریافت که در بازه زمانی تخمینی وقوع سرقت، تنها فرد حاضر در خانه، همان خدمتکار جوان بوده است. این زن جوان در مواجهه با سوالات کارآگاهان، ابتدا هرگونه اطلاعی از ماجرا را انکار کرد و تظاهر به شوکه شدن نمود. با این حال، تناقضگویی در اظهارات و اضطراب مشهودی که در رفتارش دیده میشد، سوءظن ماموران را به شدت برانگیخت.
سرهنگ زندی در ادامه افزود: «رفتار خدمتکار خانه طبیعی نبود. ماموران تصمیم گرفتند او را زیر نظر بگیرند. چند روز بعد همان مظنون در حالی که قصد خروج از خانه مالباخته را داشت، در یکی از کوچههای اطراف دستگیر شد. در کیف دستیاش مقداری طلا و جواهر کشف شد که تازه از همان منزل سرقت کرده بود.»
متهم پس از انتقال به مقر پلیس و رویارویی با شواهد، راهی جز اعتراف پیش روی خود ندید. او اقرار کرد که مدتی بود با دیدن جواهرات گرانبهای صاحبخانه وسوسه شده بود. وی ادعا کرد که هر روز هنگام نظافت، چشمش به طلاها در کشوی میز آرایش میافتاد و به تدریج، نقشه سرقت در ذهنش پرورانده شد.
زن جوان در تشریح جزئیات اعمال خود گفت: «اول فقط یک زنجیر کوچک برداشتم. دیدم کسی متوجه نمیشود. بعد بار دوم و سوم طمعام بیشتر شد. میخواستم بدهیهایم را بدهم و دیگر برنگردم. اما وقتی دیدم همه چیز لو رفته، تصمیم گرفتم دوباره وارد خانه شوم و بقیه طلاها را هم بردارم تا فرار کنم. همان موقع بود که مامورها سر رسیدند و دستگیر شدم.»
با اعترافات متهم، بخشی از اموال مسروقه که ارزشی بالغ بر ۳۰ میلیارد ریال (سه میلیارد تومان) برآورد شد، کشف و ضبط گردید و به صاحب اصلی آن بازگردانده شد.
سرکلانتر یکم پلیس پیشگیری پایتخت در پایان خاطرنشان کرد: «پرونده با اعترافات صریح متهم و بازگشت اموال، برای ادامه روند قضایی به دادسرا ارسال شد. متهم انگیزه خود را مشکلات مالی عنوان کرده اما تحقیقات برای بررسی سوابق احتمالی او ادامه دارد.»