کدخبر: ۲۷۸۱۸
تاریخ خبر:

بلاگر معروف مشهدی دست به قتل شوهر خود زد

یک آتش‌سوزی مشکوک در بولوار نبوت مشهد، پرده از یکی از تکان‌دهنده‌ترین پرونده‌های جنایی سال برداشت.

بلاگر معروف مشهدی دست به قتل شوهر خود زد

حادثه مرگبار در بیست و پنجم اسفند ۱۴۰۱ رخ داد، زمانی که امدادگران آتش‌نشانی برای خاموش کردن شعله‌های سرکش در یک منزل مسکونی در بولوار نبوت مشهد وارد عمل شدند. میان دود غلیظ و حرارت شدید، نیروهای امدادی با تلاش فراوان موفق به کنترل آتش شدند، اما جسد سوخته مردی جوان در خانه نمایان شد و حادثه‌ای که ابتدا به نظر آتش‌سوزی ساده می‌رسید، به یک پرونده جنایی پیچیده تبدیل شد.

دقایقی پس از کشف جسد، گزارش به قاضی ویژه قتل عمد مشهد، «محمود عارفی‌راد»، رسید. قاضی به همراه گروه تخصصی کارآگاهان اداره جنایی آگاهی به محل رفت و بلافاصله دستور بازداشت زن جوانی را صادر کرد که با آرامش در حیاط منزل ایستاده بود و منتظر نتیجه تحقیقات قضایی بود. «عارفی‌راد» با تجربه قضایی خود به سرعت تشخیص داد که آتش‌سوزی احتمالا با انگیزه جنایت ایجاد شده است.

زن بلاگر معروف در ابتدا روایت ساختگی از حادثه ارائه داد: «از مدت‌ها قبل با شوهر ۳۲ ساله‌ام اختلاف داشتیم. او مرا کتک می‌زد و در خانه حبس می‌کرد. امروز هم پس از مشاجره لفظی، برای درمان بیماری زنانه به مرکز درمانی رفتم که یکی از همسایگان خبر آتش‌سوزی خانه را داد. وقتی رسیدم، آتش‌نشانان شعله‌ها را خاموش کرده بودند. احتمال می‌دهم شوهرم به دلیل بیماری عصبی، خودش خانه را به آتش کشیده باشد.»

با افشای اختلافات خانوادگی، فرضیه جنایت عمدی قوت گرفت. زن جوان در مقابل سوالات قاضی شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد پرده از حقیقت برداشت و اعتراف کرد که با همکاری یک جوان دانشجوی مهندسی پزشکی، شوهرش را به قتل رسانده است.

با اعترافات صریح، کارآگاهان دستور دستگیری متهم دوم را در بولوار وکیل‌آباد مشهد صادر کردند. پرونده با توجه به اهمیت ویژه به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی منتقل شد و تحت بررسی دقیق قضات برجسته قرار گرفت.

«ع» (متهم به قتل) درباره نحوه آشنایی با بلاگر گفت: «هنگام گشت‌وگذار در شبکه‌های اجتماعی با دختر بلاگر آشنا شدم و ارتباط برقرار کردیم. نمی‌دانستم متاهل است و زمانی فهمیدم که دیگر دیر شده بود و دل بسته بودم. نمی‌توانستم او را رها کنم.»

بر اساس اعترافات، نقشه اولیه قتل با استفاده از گاز هلیوم طراحی شد، اما موفقیت‌آمیز نبود. «ع» ادامه داد: «برای اجرای نقشه، نیمه‌شب وارد خانه شدم، اما گاز نتیجه‌ای نداد. سپس با دستان خود، گلوی او را در رختخواب فشار دادم تا جان داد. پس از آن، برای صحنه‌سازی، بنزین از باک موتورسیکلت مرحوم بیرون کشیدم و خانه را همراه جسد آتش زدم.»

«ف» (بلاگر) نیز در روند تحقیقات گفت: «رفتارهای خشن همسرم را دیگر نمی‌توانستم تحمل کنم و قصد ازدواج با «ع» را داشتم. قرص خواب‌آور را به او خوراندم تا به خواب برود. وقتی نقشه هلیوم نتیجه نداد، او با «ع» گلاویز شد و من کمک کردم تا دست و پایش را نگه داریم و او خفه شد. سپس خانه را آتش زدیم و دختر خردسالم را به خانه پدرم بردم تا کسی متوجه نشود.»

با وجود اعترافات جزئی، در جلسات پایانی محاکمه، «ع» تناقض‌گویی کرد و تلاش نمود قتل را انکار کند: «وقتی به خانه «ف» رسیدم، شوهرش غرق در خون بود. برای اینکه ماجرا لو نرود، خانه را آتش زدم.» اظهارات او توسط قضات قابل پذیرش نبود و ابعاد پنهان جنایت را روشن نکرد.

قاضی شجاع‌پور فدکی از تناقضات متهم پرسید و او پاسخ داد: «فقط می‌خواستم به این خانم کمک کنم و به همین دلیل اقرار کردم.»

با پایان جلسات محاکمه، قضات شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی وارد شور شدند تا حکم نهایی این جنایت هولناک و تاسف‌بار را صادر کنند.

copied
ارسال نظر
 
  • پربیننده‌ترین‌ها

  • پربحث‌ترین‌ها

وب گردی