کشف راز شوهر توسط زن جوان؛ وقتی سفرهای کاری بهانهای برای روابط پنهانی بود
زن جوانی که زندگیاش را بر پایه ثروت و تجملات همسرش بنا کرده بود، پس از مواجهه با خیانتها و روابط پنهانی او دچار بحران شد. وی که تا پیش از این، خوشبختی را در ظواهر و داراییهای همسرش میدید، اکنون با واقعیت تلخ زندگیاش روبهرو شده و تصمیم به طلاق گرفته است.
زن ۳۵ سالهای با چهرهای غمگین و صدایی شکسته به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: «زمانی که خانواده "مجید" به خواستگاریام آمدند، ذوقزده و خوشحال بودم. در حالی که مشغول چیدن استکانهای چای بودم، به صحبتهای آنها گوش میدادم. خانواده مجید از کارخانجات تولیدی و ثروت بیپایانشان سخن میگفتند و من به طلاها و لباسهای گرانقیمتشان خیره شده بودم. ذهنم پر از رؤیاهای زندگی مشترک شد، تا جایی که با صدای مادرم به خود آمدم. چند ماه بعد، در حالی که خانهای شیک و مبله و خودرویی خارجی در اختیارم بود، زندگی مشترکمان را آغاز کردیم و من خودم را در اوج خوشبختی میدیدم.»
او ادامه داد: «همسرم مجید، حسابدار کارخانجات پدرش بود و گاهی اوقات برای امور مالی به سفرهای داخلی و خارجی میرفت که ممکن بود تا یک ماه طول بکشد. من که غرق در رفاه و ثروت بودم، توجهی به نبودش نمیکردم. او همیشه حساب بانکی مرا پر از پول میکرد و من با کودکانم مشغول بودم و اوقاتم را با خرید از مراکز تجاری میگذراندم. اما این زندگی تجملاتی زمانی برایم بیمعنی شد که رابطهام با مجید سردتر شد و او بسیاری از شبها به خانه نمیآمد.»
او که اکنون زندگیاش در سایه خیانتهای همسرش به فروپاشی نزدیک است، گفت: «یک روز که مجید در حمام بود، با کنجکاوی گوشی تلفنش را باز کردم و با پیامکها و تصاویر زن دیگری روبهرو شدم. تمام سفرهای کاری که او ادعا میکرد، دروغی بیش نبود. آن زن با بیشرمی گفت که صیغه مجید است و خودم مقصر نابودی زندگیام هستم. اگرچه مجید پس از این ماجرا با خرید هدایای گرانقیمت و برگزاری مهمانی بزرگ سعی کرد مرا بازگرداند، اما دیگر علاقهای به او ندارم.»
او ادامه داد: «مجید همچنان تصور میکند که با پول میتواند دهانم را ببندد، اما رفتارهای وحشتناک او، به ویژه بعد از مصرف مشروبات الکلی، زندگیمان را به جهنم تبدیل کرده است. کتکهایی که مقابل چشمان کودکانم به من میزد، تأثیرات مخربی روی روح و روان آنها گذاشته است. کودکانم از کابوسهای شبانه رنج میبرند و من مجبور شدم آنها را نزد پزشک ببرم. اکنون که تصمیم به طلاق گرفتهام، میدانم که روزهای سختی در پیش دارم، اما دیگر نمیتوانم با هوسرانیهای او کنار بیایم. زندگی در فقر را به این زندگی پرفشار و دردناک ترجیح میدهم.»
این زن جوان که از خیانتهای پنهانی همسرش به ستوه آمده است، پس از مشورت با مددکاران اجتماعی و مشاورههای تخصصی تصمیم به طلاق گرفته است. وی اکنون در حال بررسی راههای قانونی برای جدایی و حفاظت از فرزندانش است. بررسیهای تخصصی روانشناختی و مشاورهای از سوی کارشناسان دایره اجتماعی کلانتری شفا بهمنظور حمایت از این خانواده و ارائه راهکارهای مناسب برای مواجهه با این بحران آغاز شده است.