کدخبر: ۳۰۴۳۰
تاریخ خبر:

نوجوانی که خانواده‌اش را به خاک و خون کشید/ ماجرای تلخ و جنجالی یک قتل خانوادگی

پسر نوجوانی که پس از طلاق والدین و آوارگی میان خانه‌های اقوام بزرگ شده بود، در یک اقدام هولناک و غیرقابل تصور، زندگی دو عضو خانواده‌اش را برای همیشه نابود کرد.

نوجوانی که خانواده‌اش را به خاک و خون کشید/ ماجرای تلخ و جنجالی یک قتل خانوادگی

پسر نوجوانی که هنوز به سن ۱۸ سال تمام نرسیده بود، در حالی که بار مشکلات زندگی بر دوش او سنگینی می‌کرد، تصمیمی هولناک گرفت. او که همراه خواهر کوچکش پس از طلاق والدین، میان خانه‌های اقوام سرگردان بود، روزی هراسان دست دخترک را گرفت و به خانه خاله‌اش در شهرستان رفت؛ گویا می‌خواست او را در غیاب والدین به جایی امن برساند، بی‌خبر از اینکه سرنوشت تلخی در انتظارشان بود.

صبح یکی از روزها، هنگامی که همه خواب بودند، صدای زنگ خانه خاله‌شان به صدا درآمد و چند مأمور پلیس ناگهان بالای سر پسرک ظاهر شدند. او با نیم‌نگاهی به خواهرش دریافت که دیگر راه فراری ندارد و روزی که منتظرش بود، فرا رسیده است. نوید می‌دانست دیر یا زود قانون دستبند آهنین خود را بر دستانش خواهد زد.

مأموران او را به تهران منتقل کردند و در همان بازجویی‌های اولیه، نوید به صراحت اعتراف کرد: «من کشتم! هم مادربزرگم و هم عمویم را.»

او با صدایی لرزان ادامه داد: «آن شب با خواهر کوچکم خانه مادربزرگ بودیم. عید بود و برای دید و بازدید به آنجا رفته بودیم، اما عمویم دوباره شروع به بد و بیراه گفتن و سرکوفت زدن کرد. وقتی می‌خواست از اتاق بیرون برود، از شدت عصبانیت چاقویم را بیرون آوردم و از پشت سر دو ضربه به او زدم.»

نوید افزود: «با فریادهای او، مادربزرگم خودش را به اتاق رساند و شروع به جیغ و داد کرد که با کپسول پیک نیکی او را هم زدم. وقتی هردو روی زمین افتادند، به سراغ خواهرم رفتم و به سرعت فرار کردیم و بعد راهی خانه خاله‌ام در شهرستان شدیم. به خاله سمیه هم نگفتیم که چه شده. از بس در این سال‌ها آواره خانه‌های اقوام بودیم، آمدنمان برایش سؤال‌برانگیز نبود.»

پرونده پسرک، که در زمان وقوع قتل‌ها هنوز ۱۸ سال نداشت، پس از تکمیل تحقیقات به شعبه ۴ دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد. غیر از دو عموی او که رضایت داده بودند، دخترعمو و دو عموی دیگر خواستار قصاص نوید شدند.

نوید که اکنون ۱۸ سالگی را رد کرده است، در جلسه دادگاه با صدایی خسته گفت: «پدر و مادرم دو سال قبل از هم جدا شدند و پدرم به خاطر سرقت به زندان افتاد. مادرم هم به شیشه اعتیاد پیدا کرد. من و خواهرم آواره بودیم. حتی نانی برای خوردن نداشتیم. برای اینکه از گرسنگی نمی‌مردیم، سربار خانه دایی و خاله بودیم. آنها هم از سر دلسوزی ما را به خانه‌شان راه دادند، اما نگاهشان فقط از سر ترحم بود. دوست نداشتم کسی تحقیرمان کند. هرگز فکر نمی‌کردم روزی به عنوان قاتل عمو و مادربزرگم اینجا بایستم. اما نبود پدر و آوارگی مادر معتاد ما را بدبخت کرد.»

او ادامه داد: «خواهر ۱۲ ساله‌ام وقتی به من گفت که عمویمان او را اذیت کرده است، کینه و نفرت او از عمویش باعث شد ما به خانه مادربزرگ برویم و سرانجام کار به جنایتی عجیب انجامید.» این ادعا با اعتراض اولیای دم مواجه شد و آنها گفتند نوید با این اظهارات قصد تبرئه خود را دارد.

قاضی از نوید پرسید: «چرا مادربزرگت را کشتی؟»

نوید پاسخ داد: «از او کینه داشتم، چون او را مسبب همه بدبختی‌هایمان می‌دانستم. باورم این بود که او باعث طلاق پدر و مادرم شد و ما را به خاک سیاه نشانده است. روزی ما هم خانه داشتیم و خانواده‌ای دور و برمان بود، اما مادربزرگم با حرف‌هایش آنقدر پدرم را تحریک کرد که زندگی‌مان از هم پاشید. مادرم معتاد شد و ما را رها کرد.»

پس از اظهارات نوید، قضات دستور دادند تا تحقیقات لازم از خواهر او که در بهزیستی نگهداری می‌شود انجام شود و پس از آن، رأی نهایی صادر گردد.

copied
ارسال نظر
 

وب گردی