درگیری مرگبار در تهران؛ یک شب خونین با چاقو و فرار قاتلان
در یک محله جنوبی تهران، نزاعی دستهجمعی آرامش شبانه ساکنان را به وحشت تبدیل کرد و سرانجام به کشته شدن یک جوان انجامید. جزئیات تازه از نحوه وقوع درگیری و دستگیری قاتل، پرده از راز این حادثه خونین برداشت.
در شب ۲۱ آذر ماه گذشته، حوالی ساعت ۱۲ نیمه شب، صدای فریاد و هیاهوی یک درگیری دستهجمعی در یکی از کوچههای جنوب تهران، سکوت محله را شکست. ساکنان که از خانههای خود بیرون آمدند، مشاهده کردند که دو گروه مقابل هم قرار گرفتهاند. دعوا تنها چند دقیقه طول کشید و با نقش بر زمین شدن یک جوان خونآلود پایان یافت؛ در همان لحظه، تعدادی از افراد حاضر در درگیری متواری شدند.
با تماس فوری به مرکز ۱۱۵ اورژانس و پلیس ۱۱۰، تیمهای امدادی و گشتهای پلیس به محل اعزام شدند. بررسیها نشان داد جوان مجروح به دلیل شدت جراحات و خونریزی جان خود را از دست داده است. موضوع بلافاصله به بازپرس کشیک قتل اعلام شد و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ وارد تحقیقات شدند.
بررسیهای اولیه حکایت از حضور هفت نفر در نزاع داشت؛ یک گروه سه نفره و گروه دیگر چهار نفره که مقتول جزو گروه چهار نفره بود. پس از پایان درگیری، گروه سه نفره متواری شد و تنها برخی دوستان مقتول در صحنه باقی ماندند.
تلاش گسترده پلیس منجر به شناسایی و بازداشت تعدادی از افراد درگیر شد. با بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته و اعترافات بازداشتشدگان، مشخص شد ضربه مهلک منجر به مرگ توسط فردی به نام جمشید وارد شده است.
جمشید پس از ۱۵ روز فرار، سرانجام دیروز توسط مأموران دستگیر شد. او در بازجوییهای اولیه جزئیات شب حادثه را شرح داد و به قتل با چاقو اعتراف کرد: «از مدتی قبل با افراد گروه مقابل درگیری داشتم و همهشان را حسابی کتک زده بودم. مقتول هم جزو کسانی بود که از دست من کتک خورده بود. انگار شب حادثه، آن چهار نفر دور هم نشسته بودند، مشروب خورده بودند و شروع کرده بودند به حرف زدن پشت سر من. با خودشان گفته بودند باید برویم حال جمشید را بگیریم و انتقام بگیریم. بعد هم چهار نفری آمدند جلوی در خانه ما و سر و صدا راه انداختند. من به آنها گفتم بیخیال شوید و بروید، اما گوششان بدهکار نبود. مجبور شدم بگویم بروید سر کوچه، من الان میآیم. در همان لحظه به دو نفر از دوستانم زنگ زدم، ماجرا را توضیح دادم و گفتم به کمکم بیایند. وقتی به سر کوچه رسیدم، دوستانم هم رسیدند و ما سه نفر شدیم و آنها چهار نفر بودند. سر کوچه هم گفتم بیخیال شوید اما گوش ندادند و دعوایمان شد و در کشمکش و درگیری من هم چاقو کشیدم و یک ضربه به پای مقتول زدم. بعداً فهمیدم که همان ضربه باعث مرگش شده است.»
در حال حاضر، جمشید و دیگر افراد درگیر در بازداشت اداره دهم پلیس آگاهی به سر میبرند و تحقیقات تکمیلی برای روشن شدن تمامی زوایای این پرونده ادامه دارد.