عشق به تباهی بدل شد؛ از زندگی خوشبختانه تا دنیای سرقت و اعتیاد
زندگی عاشقانهام را با شوق و اشتیاق آغاز کردم و احساس میکردم که همای سعادت بر شانههایم نشسته است. اما یک شب نشینی ویرانگر، همه چیز را تغییر داد و ما را در دام تباهی گرفتار کرد.
زن ۳۰ سالهای که به همراه همسرش به اتهام سرقت دستگیر شده بود، در کلانتری شهید نواب صفوی مشهد داستان تلخ زندگیاش را برای مشاور و مددکار اجتماعی روایت کرد. او با اشاره به دوران کودکیاش گفت: «در یک خانواده متوسط به دنیا آمدم. پدرم فروشگاه لوازم خانگی داشت و مادرم خانهدار بود. آنها آرزوهای زیادی برای من و خواهر کوچکترم داشتند و پدرم همیشه مرا به ادامه تحصیل تشویق میکرد. من با تمام توان درس خواندم و در دانشگاه پذیرفته شدم.»
پس از فارغالتحصیلی، او در یکی از ادارات دولتی مشغول به کار شد و به زودی به یکی از همکارانش به نام «سپهر» دل باخت. سپهر جوانی مودب و با شخصیت بود که به سرعت در کارش پیشرفت کرد. پس از تأیید خانوادهها، آنها زندگی مشترکشان را آغاز کردند و به زودی به زندگی ایدهآل و خوشبختی دست یافتند. اما این خوشیها دیری نپایید.
این زن ادامه داد: «همهچیز در یک شب نشینی تغییر کرد. دوستان سپهر ما را به مهمانی دعوت کردند و ناگهان موادمخدر در آنجا به میان آمد. علیرغم مخالفت من، تحت تأثیر جو دوستانه قرار گرفتم و به دام اعتیاد افتادیم. از آن شب به بعد، زندگیام به ورطه نابودی افتاد.»
او در مورد سقوط تدریجی زندگیاش گفت: «ما نمیتوانستیم به درستی سر کار برویم و در نهایت از شغلهای خود اخراج شدیم. برای تأمین هزینههای اعتیاد، نه تنها خانه و خودرویمان را فروختیم، بلکه لوازم منزل را نیز به حراج گذاشتیم. به جایی رسیدیم که حتی به سرقت و تهدید خانوادهام برای تأمین هزینه اعتیاد دست زدیم.»
این زن در نهایت به نقطهای رسید که زندگیاش را در خیابانها گذراند و به کارتنخوابی روی آورد. او در یکی از آخرین سرقتها، به دام قانون افتاد و هم اکنون در انتظار نتیجه اقدامات پلیس است.
سرهنگ علی ابراهیمیان، رئیس کلانتری شهید نواب صفوی، با صدور دستوری ویژه، تحقیقات درباره این زوج جوان را برای کشف سرقتهای احتمالی دیگر آنان آغاز کرده است.