مهمانی مختلط و سرقت طلا/ داستانی از اعتماد و خیانت
زن جوانی که به دنبال دستگیری سارق طلاهایش وارد مرکز انتظامی شده بود، با خوشحالی از خبری که دریافت کرده بود، ماجرای یک مهمانی مختلط را با کارشناس اجتماعی کلانتری نجفی به اشتراک گذاشت.
او گفت: «هرگز تصور نمیکردم در یک مهمانی ساده با چنین وضعیتی روبهرو شوم که حالا دیگر نمیتوانم به اطرافیانم اعتماد کنم.»
وی توضیح داد که در یک شرکت خصوصی کار میکند و با درآمدش آرام آرام طلاهایی برای خود خریداری کرده بود. او امیدوار بود که در مواقع تنگنای مالی بتواند از آنها استفاده کند. به همین دلیل، هنگام سفر به یکی از استانهای شمالی کشور، کلید منزلش را به برادر کوچکترش داده بود تا از خانه مراقبت کند.
اما وقتی او به خانه بازگشت، متوجه شد که برخی از وسایل خانه جا به جا شده و پاکیزهتر از قبل است. زمانی که به سراغ جعبه جواهراتش رفت، متوجه شد که هیچ قطعهای از طلاهایش در آن نیست. با نگرانی با برادرش تماس گرفت، اما او نیز از گمشدن طلاها بیخبر بود. ناچار، زن جوان با پلیس ۱۱۰ تماس گرفت و ماجرای سرقت طلاهایش را که حدود ۱۰۰ گرم میشد، گزارش کرد.
افسران دایره تجسس کلانتری نجفی تحقیقات میدانی را آغاز کردند و در همین حین، برادرش اطلاعاتی درباره مهمانی شبانه را فاش کرد. مأموران درباره مهمانان سوال کردند و برادرش از یک جوان ۱۸ساله غریبه که در مهمانی حضور داشت، سخن گفت. تحقیقات نشان داد که این جوان به صورت مکرر پولهای زیادی به حسابش واریز شده است.
سرانجام، این جوان به کلانتری احضار شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او در ابتدا همه چیز را انکار کرد، اما با ارائه مستندات پلیس، به سرقت طلاها اعتراف کرد. او گفت: «زمانی که در مهمانی جعبه جواهرات را دیدم، وسوسه شدم و در فرصت مناسب طلاها را دزدیدم. سپس با یکی از دوستانم تماس گرفتم و به او گفتم مادرم قصد دارد طلاهایش را بفروشد ولی کاغذ خریدشان را گم کرده است. او هم سهم خود را برداشت و طلاها را به یکی از آشنایانش فروخت.»
با توجه به احتمال وقوع سرقتهای مشابه، تحقیقات تخصصی با دستور سرهنگ محمد ولیان، رئیس کلانتری نجفی، در دایره تجسس آغاز شد.