اعترافات سه دختر انتقامجو؛ سرقتهای سریالی با الهام از فیلم ایرانی
سه دختر ورزشکار که در ورزش صبحگاهی با هم آشنا شده بودند، اعتراف کردند نقشه سرقتهای سریالی خود را با الگوبرداری از یک فیلم سینمایی طراحی کردهاند. آنها مدعیاند انگیزه اصلیشان نه دزدی، بلکه انتقام از مردانی بوده که به آنها خیانت کردهاند.
ماجرای این سرقتهای عجیب زمانی فاش شد که کوروش، یکی از قربانیان، شکایتی علیه این دختران تنظیم کرد. سه ورزشکار جوان که از خیانت مردان در زندگی شخصی خود آسیب دیده بودند، تصمیم گرفتند انتقامگیری از مردان را در قالب سرقت از خانههای آنها اجرایی کنند. به گفته این دختران، ایده این نقشه از یک فیلم ایرانی الهام گرفته شد و هر سه با شگردی مشابه، مردانی را شناسایی کردند که پیشتر به آنها آسیب زده بودند.
در مصاحبهای جنجالی، این سه دختر پرده از ماجرای آشنایی خود در پارک، اعتمادسازی میان قربانیان و جزئیات سرقتها برداشتند. اعترافات آنها نشان میدهد انگیزه اصلیشان فراتر از دزدی بوده و بیشتر به زخمهایی که در روابط گذشتهشان خورده بودند، بازمیگردد. این گروه سرقت با اجرای نقشههایی پیچیده توانستند بیش از یک میلیارد تومان اموال از سه خانه به سرقت ببرند، اما دست آخر، تمام اموال به طور کامل کشف و ضبط شد.
چه شد تصمیم به سرقت گرفتید؟
هر سه ما به غیر از ورزشکار بودن یک نقطه مشترک داشتیم.
نقطه مشترکتان چه بود؟
هر سه ما از مردها زخم خورده بودیم. مثلا من با مردی آشنا شدم که بعدها متوجه شدم که تصور میکردم مرد رویاییم است. وقتی به خودم آمدم که دلباخته او شده بودم اما فهمیدم که او زن و بچه دارد و با احساساتم بازی کرده است. سهیلا هم با کوروش در مهمانی شبانهای آشنا شده بود و زمانی که کوروش متوجه شد سهیلا از نظر مالی با او خیلی متفاوت است و سهیلا وضع مالی متوسطی دارد به همین دلیل با او قطع رابطه کرده بود. ما از خانه کوروش دزدی کردیم. مهرنوش هم که سومین عضو گروه است موردی مشابه داشت.
دو نفری که به غیر از کوروش از آنها سرقت کردید چطوری شناسایی شدند؟
یکی از آنها که همان مرد متاهلی بود که با زندگی من بازی کرد، البته سهیلا به عنوان طعمه سر راهش قرار گرفت. یکی دیگر هم خیلی اتفاقی من به انتظار تاکسی ایستاده بودم که مقابل پایم توقف کرد و تصمیم گرفتم به او درس عبرتی بدهم. ما هنوز فرصت نکردیم از شخصی که به مهرنوش خیانت کرده بود انتقام بگیریم.
چطور باهم آشنا شدید؟
هر سه ما ورزش میکردیم و صبحها برای تمرین به پارکی در شرق تهران می رفتیم. ورزش باعث شد که باهم دوست شویم و کم کم سفره دلمان را برای هم باز کردیم و فهمیدیم که ای دل غافل، همه ما توسط مردان به بازی خوردهایم.
ایده سرقتها چطور به ذهنتان رسید؟
راستش را بخواهید ایده را از یک فیلم ایرانی برداشتیم، چند دختر به فکر انتقامگیری از پسران میافتند و چنین سناریویی را اجرا می کنند. اگرچه که نیاز به فیلم هم نبود، خودم با مرد متاهلی که با احساساتم بازی کرد به همین شیوه و شگرد دوست شده بودم.
چقدر از این سرقتها گیرتان آمد؟
حقیقتا پول خیلی مد نظرمان نبود، فقط میخواستم انتفام بگیریم. آنهایی که ما وارد خانههایشان شدیم و سرقت کردیم، حتی جرات نکردند شکایت کنند. کوروش هم چون مجرد بود شکایت کرد. اما خب بالای یک میلیاردی از سه خانه سرقت کردیم ولی دست به پولها و وسایل با ارزشی که سرقت کردیم نزدیم و همه یکجا پیدا شد.