جاوز هولناک تعمیرکار آبگرمکن؛ روایت تکاندهنده از حمله شیطانی به زن متاهل
زن جوانی که در نیمههای شب مورد تجاوز به عنف قرار گرفت، با روایت تلخ و تکاندهندهای به دادگاه مراجعه کرد.
ماجرای هولناک تجاوز به زن جوان در مشهد، ابعاد تازهای از خشونت خانگی و هتک حرمت را آشکار کرده است. این زن، که تنها با فرزندانش در خانه بود، ناگهان با حمله یک تعمیرکار آبگرمکن مواجه شد که از قبل مزاحمتهای پیامکی برای او ایجاد کرده بود. حضور بیموقع و وحشیانه این فرد، آرامش خانه را به کابوسی تبدیل کرد که نهتنها جسم، بلکه روح قربانی و فرزندانش را جریحهدار ساخت. حالا، با اتمام جلسات دادگاه، امید میرود عدالت در حق این خانواده اجرا شود.
به گزارش روزنامه خراسان،درآخرین روزهای تابستان سال گذشته،زن جوانی اشک ریزان و مضطرب به قانون پناه آورد و در حالی که زخم عمیقی بر جسم و روحش نمایان بود از یک ماجرای شیطانی هولناک پرده برداشت. او به مقام قضایی گفت:در نیمه های شب مورد تعرض به عنف فردی قرارگرفته است که به طرز وحشیانه ای شیشه های منزلش را شکسته و او را در مقابل چشمان فرزندانش برهنه کرده است.
بنابر این گزارشن، طولی نکشید که با تکمیل تحقیقات مقدماتی در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، این پرونده با توجه به اهمیت و حساسیت آن به شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و زیر نظر قضات باتجربه مورد رسیدگی قرارگرفت.
در جلسات دادگاه که به ریاست قاضی هادی دنیادیده و مستشاری قاضی محمدرضا جعفری تشکیل شد، زن جوان که هنوز از یادآوری آن شب شوم و ورود ناگهانی «کفتارکثیف» به آرامش خانه اش ،هراس داشت در پناه قانون اندکی آرام گرفت و درباره ماجرای تکان دهنده شیطان هوسران گفت: چند روز بود که آبگرمکن منزلمان نقص فنی داشت به همین خاطر یکی از بستگانم با پرس وجو درباره تعمیرکاران آبگرمکن ،جوانی را پیدا کرد و شماره تلفن مرا برای هماهنگی بازدید از نقص آن در اختیار وی گذاشت.
«ح-پ» نیز طبق قرار قبلی به منزلم آمد اما بعد از نصب دوباره آبگرمکن بازهم ایراد آن برطرف نشد و هنوز هم نقص فنی داشت. به همین خاطر او یک روز بعد در حالی به منزلم آمد و آبگرمکن را تعمیر کرد که متوجه شد من در منزل به همراه فرزندانم تنها هستم چراکه شوهرم به مسافرت کاری رفته بود. ولی از همان روز پیامک های شیطانی و هوس آلود او در صفحه نمایش گوشی تلفنم نقش بست. هرچه به او تاکید می کردم که من شوهر دارم از این غلط ها نکن! فایده ای نداشت و او با ارسال پیام های شیطانی مرا به شدت آزار می داد تا این که یک شب حدود ساعت ۳ بامداد بود که دختر نوجوانم با نگاهی وحشت آلود به من گفت: فکر کنم کسی به داخل حیاط پرید! اما من او را دلداری دادم که احتمالا گربه ای از روی دیوار پریده است!
در همین حال ناگهان نوری را از زیر در اتاق خواب دیدم و در یک لحظه شیشه های منزلمان شکست و من با همان جوان آبگرمکن ساز برخورد کردم که فریاد می زد بیا بیرون! خیلی ترسیده بودم و دخترم نیز از شدت وحشت و گریه شلوارش را خیس کرده بود! سعی کردم جیغ بزنم تا حداقل همسایه ها متوجه شوند ولی درآن ساعت بامداد کسی صدایم را نمی شنید. وحشت زده در حالی فریاد می زدم که او فرزندانم را به داخل حمام پرت کرد و مرا به درون پذیرایی کشید. التماس می کردم، اشک می ریختم! و به پایش افتادم. در میان ناله واشک ملتمسانه می گفتم من شوهر دارم! به تازگی عمل جراحی انجام داده ام، تو را سوگند می دهم رهایم کن! ولی پاسخ من فقط مشت های سنگین بود که برسر وصورتم فرود می آمد .
فرزندانم با شنیدن جیغ های من وحشت زده به خود می لرزیدند اما جرئت فریاد نداشتند. در این شرایط ترسناک او تیزی(چاقو) را نشان می داد و فریاد می زد من رحم ندارم!ببین قبلا رگم را زده ام و اگر مقاومت کنی ،شاهرگ تو را هم می زنم!
خون از پیشانی ام جاری بود و صورتم را سرد می کرد او با وحشتی که به راه انداخته بود،توان هر حرکتی را از من سلب می کرد تا این که بالاخره مقاومتم را از دست دادم و …
با این وجود او با هر چیزی بر سرم می کوبید تا این که هنگام فرار از داخل حیاط،همسایگان فریادهایم را شنیدند و او را درون دستشویی منزل به دام انداختند وسپس با پلیس تماس گرفتند.
در جلسات دادگاه که همچنان به ریاست قاضی باتجربه شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ادامه داشت،متهم۲۲ساله مقابل میز عدالت ایستاد و زمانی که متوجه شد انکارها و داستان سرایی هایش هیچ فایده ای ندارد وقضات دادگاه فقط ناباورانه به ادعاهای او گوش می دهند بالاخره دست از قصه پردازی و انکار برداشت و با اعتراف به رفتار شیطانی خود گفت:وقتی فهمیدم شوهر آن زن در خانه نیست، جوانی کردم وپیام دادم. او می گفت:پیام نده!دست از این کارهای زشت وشرم آور بردار! ولی من اشتباه کردم تا این که یک شب از روی دیوار بالا رفتم . عصر آن روز مقداری مشروب در بیابان نوشیده بودم به همین خاطر شیشه ها را شکستم . نمی دانم هرچیزی که دم دستم می آمد به درو دیوار می کوبیدم تا آن زن را از اتاق بیرون بکشم!بچه ها خودشان از ترس در را قفل کرده بودند! من هم تحت تاثیر رفتار شیطانی قرارگرفتم و…
از سوی دیگر آن زن در برابر خواسته من مقاومت می کرد که با او به مشاجره پرداختم و با سرم به پیشانی او کوبیدم که زخمی شد و خون آمد. او به من بد وبیراه وناسزا می گفت که من هم عصبانی شدم ونفهمیدم که لوازم منزل را به هم ریخته ام.
با پایان جلسات محاکمه ،قضات دادگاه پس از بازبینی فیلمی که از صحنه درگیری در منزل وجود داشت،وارد شور شدند تا رای خود درباره اتهامات مختلف کفتار کثیف را صادر کنند.