عروس مرگآفرین! / دستور قتل پدرشوهر و دفن جسد
ناپدید شدن مرموز یک مرد سالخورده در تهران، پرده از جنایتی خانوادگی برداشت که در آن پسر و عروس، متهمان اصلی بودند. تحقیقات پلیس از راز این ماجرا پرده برداشت و اعترافات تکاندهندهای ثبت شد.

افشای راز یک ناپدید شدن مشکوک پرونده این ماجرا از اوایل سال ۱۴۰۱، زمانی که زن ۶۰ سالهای به پلیس مراجعه کرد و از ناپدید شدن همسر ۸۰ سالهاش به نام عادل خبر داد، کلید خورد. او توضیح داد: "من همسر دوم عادل هستم. دیروز زمانی که از خانه بیرون رفتم، همسرم در خانه بود، اما وقتی برگشتم، اثری از او نبود. تلفن همراهش هم در خانه بود، اما آنچه بیشتر مرا نگران کرد، بوی شدید وایتکس بود که در خانه پیچیده بود. شوهرم هیچوقت خانه را تمیز نمیکرد و این موضوع به نظرم مشکوک آمد."
پسر و عروس، در مظان اتهام با آغاز تحقیقات، این زن از اختلافات مداوم میان شوهرش و پسر و عروس او، شهرام و شیما، پرده برداشت و گفت: "از زمانی که من با عادل ازدواج کردم، پسرش و همسر او با او درگیر بودند. این اختلافات ادامهدار شده بود و من به پسرش مشکوک هستم."
در پی این اظهارات، شهرام ۴۰ ساله بازداشت شد. او ابتدا هرگونه اطلاع از سرنوشت پدرش را انکار کرد، اما تناقضگوییهای او و همسرش، پلیس را به ادامه تحقیقات واداشت تا اینکه شیما لب به اعتراف گشود و راز جنایت خانوادگی را فاش کرد.
اعترافات تکاندهنده عروس خانواده شیما در بازجوییها اعتراف کرد: "همسرم از مدتها قبل با پدرش اختلاف داشت. مدتی پیش، با مردی به نام کریم که در یک کارواش کار میکرد آشنا شد و از او برای حذف پدرش کمک گرفت. در غیاب همسر دوم عادل، او و کریم دست به قتل زدند و جسد را مخفیانه دفن کردند."
با اظهارات شیما، کریم نیز دستگیر شد و به همدستی در جنایت اعتراف کرد. بقایای جسد کشف و صحنه جرم بازسازی شد. در نهایت، برای شهرام و کریم به اتهام مشارکت در قتل و برای شیما به اتهام معاونت در جرم، کیفرخواست صادر شد و آنها در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شدند.
دادگاه و دفاعیات متهمان در جلسه دادگاه، نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد و اعلام کرد که تنها ولیدم مقتول، خواهر اوست که در خارج از کشور زندگی میکند و درخواست دیه داده است.
شهرام در دفاع از خود ادعای جدیدی مطرح کرد: "من برای خرید مواد خوراکی از خانه به تهران برگشتم. کریم را که در ماشین منتظرم بود، به خانه راه دادم. اما ناگهان صدای درگیری شنیدم. وقتی پایین رفتم، پدرم را بیجان دیدم. کریم او را هل داده بود و سرش به دیوار برخورد کرده بود. او مرا تهدید کرد که اگر چیزی به پلیس بگویم، مرا میکشد. از ترس، مجبور شدم در دفن جسد همکاری کنم."
شیما نیز با رد اتهام معاونت در قتل، گفت: "من در شمال ماندم و هیچ اطلاعی از قتل نداشتم. اما کریم ما را تهدید به مرگ کرد و گفت اگر چیزی به پلیس بگوییم، خانوادهام را هم میکشد."
کریم اما روایت دیگری را مطرح کرد: "شهرام مرا برای قتل پدرش تطمیع کرد. او گفت که ۸ میلیارد تومان به من میدهد یا برایم کارخانهای راه میاندازد تا مدیر آن شوم. او حتی پلاک خودروی خود را جعل کرد تا ردی از او باقی نماند. زمانی که قتل انجام شد، او هراسان از خانه بیرون آمد و گفت که از شر پدرش خلاص شده است. من هیچ اختلافی با عادل نداشتم و فقط برای پول فریب خوردم."
رأی نهایی دادگاه در حالی که دادگاه در حال بررسی جزئیات پرونده بود، خواهر مقتول که به ایران بازگشته بود، در جلسه حاضر شد و اعلام کرد که از خون پدرش گذشته و درخواست دیه دارد. در نهایت، شهرام به پرداخت دیه و ۵ سال زندان محکوم شد و کریم و شیما نیز به زندان رفتند.
این پرونده بار دیگر نشان داد که اختلافات خانوادگی تا چه حد میتواند به فجایع جبرانناپذیری منجر شود و عواقب تصمیمات اشتباه، زندگی بسیاری را به نابودی میکشاند