آیا شخصیت شما واقعاً فقط درونگرا یا برونگراست؟
سالهاست بحث بر سر درونگرایی و برونگرایی ادامه دارد، اما پژوهشهای تازه نشان میدهد این تقسیمبندی کامل نیست.

برای مدتها تصور عمومی این بود که آدمها یا درونگرا هستند یا برونگرا؛ اما حالا پژوهشها و دیدگاههای جدید نشان میدهد شخصیت انسانها را نمیتوان تنها در این دو دسته محدود کرد. متخصصان از نوع سومی پرده برداشتهاند که «میانگرا» نام دارد و به گفته کارشناسان، این گروه ویژگیهایی متفاوت و خاص دارند.
به گزارش فرارو به نقل از تلگراف، کافی است یک دعوتنامه برای مهمانی دریافت کنید. عدهای بیدرنگ سر از پا نمیشناسند و در فکر لباس و شادیاند، در حالیکه برخی دیگر به دنبال بهانهای برای نرفتن میگردند. این واکنشهای متفاوت سالها به دو دسته درونگرا و برونگرا نسبت داده میشد. اما امروز روانشناسی از طیف وسیعتری سخن میگوید که در آن دسته سومی به نام «میانگرا» جای دارد.
این اصطلاح نخستینبار در کتاب هدیه تعلق نداشتن نوشته دکتر رامی کامینسکی، روانپزشک نیویورکی، مطرح شد. او توضیح میدهد که میانگراها در ظاهر اجتماعی و پذیرفتهشدهاند، اما درونی متفاوت دارند و اغلب احساس بیگانگی میکنند.
شخصیت؛ طیفی گسترده، نه دوگانه
کارشناسان معتقدند شخصیت چیزی سیاه و سفید نیست. عوامل ژنتیکی تا ۶۰ درصد در شکلگیری آن نقش دارند و البته محیط و تربیت هم تأثیر جدی دارند. مثلاً فرزندی که در خانوادهای بزرگ میشود که او را به بیان نظرات تشویق میکند، به مرور گرایشهای برونگرایانه خواهد داشت. با این حال گرایشهای موروثی نیز در شخصیت اثرگذار است و بسیاری از ویژگیها از والدین منتقل میشوند.
شناخت جایگاه فرد در این طیف اهمیت زیادی دارد، چرا که خودآگاهی به انسان کمک میکند احساسات دشوار را مدیریت کند، روابط سالمتری بسازد و اعتمادبهنفس بیشتری به دست آورد.
درونگرایی؛ عمق، نظم و خلوت
برخلاف تصور عمومی، درونگرایی با خجالتی بودن تفاوت دارد. درونگراها معمولاً حساس، متفکر و شنوندههای خوبیاند. آنها در جمعهای کوچک و صمیمی بهتر شکوفا میشوند و از سکوت و برنامهریزی دقیق لذت میبرند.
مشاغلی مانند نویسندگی، پژوهش یا حسابداری برایشان مناسبتر است. اما چون کمتر تمایل دارند موفقیتهای خود را به نمایش بگذارند، ممکن است در محیطهای کاری نادیده گرفته شوند. تحقیقات نشان داده جریان خون بیشتری در بخش پیشانی مغز آنها وجود دارد؛ بخشی که به حل مسئله و کنترل رفتارهای تکانشی مربوط است. این موضوع سبب میشود هم عمیقتر بیندیشند و هم بیشتر در معرض احساسات منفی قرار گیرند.
برونگرایی؛ انرژی، جمعگرایی و ریسکپذیری
برونگراها از بودن در جمع نیرو میگیرند. آنها عاشق تجربههای تازهاند و در محیط کار اغلب نقش رهبران پرانرژی را بازی میکنند. پژوهشها نشان داده پاسخ دوپامینی در مغز این افراد قویتر است، به همین دلیل بیشتر احساس سرخوشی دارند.
اما همین ویژگی میتواند منجر به رفتارهای تکانشی شود. در روابط شخصی نیز برونگراها پرهیجان و ماجراجو هستند، ولی گاهی بیش از اندازه فضا را در دست میگیرند و توجه کافی به شریک زندگی ندارند. برای حفظ روابط سالمتر لازم است به نیازهای دیگران هم توجه کنند و اجازه دهند افراد ساکتتر نیز دیده شوند.
میانگرایی؛ استقلال و نگاه متفاوت
دکتر کامینسکی برای معرفی این گروه از واژه اسپانیایی otro به معنای «دیگری» استفاده کرده است. میانگراها اگرچه در جمع پذیرفته میشوند، اما بیشتر به استقلال فردی اهمیت میدهند. آنها معمولاً ناظران دقیقی هستند و بینش عمیقی نسبت به اطرافیان دارند.
در محیط کار، مسئولیتهایی که نیاز به استقلال دارند یا نقشهایی که آنها را از گروه متمایز میکند، برایشان مناسبتر است. در روابط شخصی نیز به دلیل احترام به مرزهای فردی، توانایی بالایی در ایجاد صمیمیت واقعی دارند.
دستههای بینابینی؛ آمبیورت و اُمنیورت
بسیاری از انسانها نه کاملاً درونگرا هستند و نه کاملاً برونگرا. دستهای به نام آمبیورت وجود دارد که ویژگیهای هر دو را دارند؛ یعنی هم میتوانند از یک مهمانی لذت ببرند و هم قدر خلوت شخصی را بدانند.
از سوی دیگر، اُمنیورتها بسته به موقعیت تغییرات شدیدتری میان درونگرایی و برونگرایی نشان میدهند. این انعطاف گاهی مفید است، اما ممکن است احساس بیثباتی نیز ایجاد کند.
اهمیت شناخت خود
بسیاری از افراد درگیر پرسشهایی هستند مانند «من واقعاً چه شخصیتی دارم؟» یا «آیا طبیعیام؟». روانشناسان تأکید میکنند هیچیک از این تیپها نیازمند اصلاح یا تغییر نیست. نکته مهم، آگاهی از ویژگیهای شخصیتی و پذیرش آن است.
شناخت دقیق خود به ما کمک میکند نقاط قوتمان را پرورش دهیم، با چالشها کنار بیاییم و روابط رضایتبخشتری بسازیم. در واقع، مهم نیست درونگرا، برونگرا یا میانگرا باشید؛ آنچه اهمیت دارد این است که جایگاه خود را بشناسید و از آن برای بهبود کیفیت زندگی بهره ببرید.