حضور نظامی گستردهتر آمریکا در خاورمیانه؛ مذاکرات تهران و واشنگتن در لبه تیغ
افزایش چشمگیر نیروهای نظامی آمریکا در منطقه خاورمیانه این روزها به یکی از نگرانیهای عمده تحلیلگران و سیاستمداران تبدیل شده است.

روزنامه شرق در سرمقالهای با عنوان «افزایش حضور نظامی آمریکا به چه معناست؟» به بررسی این موضوع پرداخته که آیا تشدید حضور نیروهای آمریکایی در خاورمیانه تهدیدی برای گفتوگوهای دیپلماتیک تهران و واشنگتن به شمار میرود یا خیر.
این روزنامه نوشته است: «حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه و اقیانوس هند و مذاکراتی که همزمان جریان دارد، از منظر تهدیدات احتمالی برای امنیت ملی ایران، بیش از هر موضوع دیگری نیازمند تحلیل و بررسی است. نکته مهم این است که استقرار یا به تعبیر دقیقتر، جابهجایی اسکادرانها، ناوها، نیروها و بمبافکنهای ایالات متحده در مناطق مختلف لزوماً به معنای آغاز عملیات نظامی نیست، بلکه نوعی از مانورهای پیشرفته تلقی میشود که در ادبیات نظامی کشورها رایج است و الزاماً به درگیری نظامی منتهی نمیشود.»
در ادامه این گزارش آمده است: پرسش اصلی اینجاست که افزایش تحرکات نظامی آمریکا، بهویژه در جزیره دیهگو گارسیا، چه پیامی دربردارد؟ آیا این تحرکات به معنای افزایش احتمال برخورد نظامی است یا عوامل دیگری در پس پرده وجود دارند که موجب بالا رفتن سطح تنش میشوند؟ همچنین باید بررسی کرد که آیا صرف هزینههای سرسامآور برای چنین استقرارهایی خود میتواند به تنش و در نهایت درگیری منجر شود یا خیر.
نخستین گام برای تحلیل این مسئله، دستیابی به برآورد دقیقی از ابعاد این افزایش حضور نظامی است؛ بهویژه تمرکز بر هزینههای اضافی ناشی از این تشدید نظامی، بدون احتساب هزینههای ثابت نگهداری پایگاهها و تجهیزات.
بر اساس برآوردهای ارائهشده، هزینه فعالیتهای نظامی آمریکا شامل این موارد است: استقرار نیروها بین ۱۲۵ تا ۳۳۳ میلیون دلار، عملیات هوایی ۱۱۰ تا ۲۵۰ میلیون دلار، عملیات دریایی ۷۸۰ میلیون تا ۱.۰۸ میلیارد دلار، دفاع موشکی ۱۵ تا ۳۰ میلیون دلار، خرید موشکهای رهگیر بین ۲۰ تا ۸۰ میلیون دلار، تدارکات بین ۶۴ تا ۱۴۰ میلیون دلار و هزینه تسلیحات و مهمات بین ۲۵ تا ۶۵ میلیون دلار. مجموع این هزینهها به رقمی در حدود ۱.۱۴ تا ۱.۹۸ میلیارد دلار میرسد.
مقایسه این آمار با دادههای قبلی نشان میدهد که در سال ۲۰۲۴ پنتاگون هزینه عملیات در خاورمیانه را در یک بازه چهارماهه (اکتبر ۲۰۲۳ تا ژانویه ۲۰۲۴) حدود ۱.۶ میلیارد دلار اعلام کرده بود که شامل استقرار یک ناوگروه هواپیمابر، تعدادی جنگنده اضافی و سامانههای دفاع هوایی میشد. با توجه به افزایش تجهیزات در سال ۲۰۲۵، شامل دو ناو هواپیمابر، بمبافکنهای B-2 و تقویت لجستیک، برآورد هزینههای جدید تا حدود ۲ میلیارد دلار برای یک بازه زمانی دوماهه منطقی به نظر میرسد.
تحلیل دیگری که در این گزارش مطرح شده، به نقش «هراس» و «اختلال در محاسبات دشمن» اشاره دارد. به باور نویسنده، جابهجایی نیروهای نظامی میتواند ترس منطقی را از ترس روانپریشانه در فرآیند تصمیمگیریهای سیاسی تفکیک کند؛ چرا که انسانها و حتی دولتها در هنگام ترس ممکن است دچار اشتباهات جدی در تصمیمگیری شوند. اینجاست که بیشبرآورد یا کمبرآورد پیامدهای اقدامات نظامی نقش تعیینکنندهای پیدا میکند.
روزنامه شرق به دو روایت درباره افزایش حضور نظامی اشاره کرده است: روایت نخست آن است که چنین تحرکاتی نشانهای از آمادگی برای حمله نظامی است. بر اساس این تحلیل، چون این اقدامات هزینهبر است، بعید به نظر میرسد بدون قصد حمله انجام شده باشد. البته نویسنده هشدار داده که نباید این تحلیل را به گونهای قطعی تلقی کرد که موجب اقدامات هیجانی و تصمیمات پیشدستانه شود.
به گفته تحلیلگر شرق، تجربه نشان داده که هیئت حاکمه آمریکا، بهویژه با چهرههایی چون مایک پمپئو، جی. دی ونس، مارکو روبیو و دونالد ترامپ، بارها در تصمیمگیریهای عجولانه و گاه بوالهوسانه نقش داشتهاند. او نوشته است: «تاریخ تصمیمگیری جنگی آمریکا نشان میدهد که بسیاری از مقامات آمریکایی به همان سادگی که بر کاغذ نقاشی میکشند، روی نقشه کشورها هم خیال تجزیه میکشند.»
نمونههایی چون رویکرد آمریکا نسبت به غزه، گرینلند و حتی کانادا گواه این سبک تصمیمگیریهاست؛ تصمیماتی که برای برخی فقط یک بازی سیاسی به شمار میآید اما برای دیگران، فجایعی واقعی همچون عراق، افغانستان و غزه را به دنبال داشته است.
در روایت دوم، «جابهجایی» نیروها به خودی خود هدف تلقی شده است. در این نگاه، این تحرکات به معنای الزام به عملیات نظامی نیست. بلکه هدف از این جابهجاییها، نشان دادن قدرت بدون ورود به درگیری مستقیم است. همانطور که در متن آمده: «جابهجایی نیروهای آمریکایی در نقاط مختلف جهان ضرورتاً به معنی بهکارگیری نیست، بلکه شکل پیشرفتهتری از مانور نظامی است. مانورهای نظامی کشورها ضرورتاً به جنگ منجر نمیشوند.»
شرق در پایان تحلیل خود به وجود جریانهای مختلف در هیئت حاکمه آمریکا اشاره کرده و تأکید کرده است که «حوادث غیرقابل پیشبینی بیش از تصمیمهای سنجیده، آینده سیاسی جهان را شکل میدهند.»
به باور نویسنده، حضور سنگین نظامی آمریکا و سخنان متناقض مقامهای این کشور درباره مذاکرات با ایران، فضای آینده را بهشدت مبهم و بیثبات کرده است. بر این اساس، توصیه شده که سیاستگذاران ایرانی باید با شناخت سناریوهای مختلف، قابلیت تصمیمگیری خود را در مواجهه با تحولات احتمالی افزایش دهند.