پشتپرده نگرانی اسرائیل از نزدیکی ایران و آمریکا
نشانههای تازهای از تحولات دیپلماتیک میان ایران و آمریکا، توجه ناظران بینالمللی را جلب کرده است

مذاکرات هستهای میان ایران و ایالات متحده که تاکنون در سه مرحله و با حضور هیئتهای تخصصی برگزار شده، وارد فاز جدیدی از تعاملات فنی و دیپلماتیک شده است. نشستهای پیشین در مسقط و رم، به اذعان تحلیلگران، در فضایی مثبت و هموار برگزار شدند و نشانههایی از اراده دو طرف برای دستیابی به توافق را بروز دادند. اکنون با آغاز دور سوم مذاکرات که از ششم اردیبهشت در حال برگزاری است، تمرکز بر ابعاد فنی و حقوقی مذاکرات شدت یافته است. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در این رابطه گفته: «این مرحله از گفتوگوها جدیتر و با تمرکز بر جزئیات حقوقی و فنی دنبال میشود.» از آنسو، یک مقام آمریکایی نیز روند کنونی مذاکرات را «سازنده و امیدبخش» ارزیابی کرده است.
در این میان، علی شمخانی، رئیس پیشین شورای عالی امنیت ملی ایران، در یادداشتی در روزنامه «ایران»، به بررسی عملکرد دونالد ترامپ در ماههای ابتدایی ریاستجمهوریاش پرداخته است. او نوشته است: «ترامپ طی صد روز گذشته نتوانسته در حوزههایی مانند غزه، یمن، اوکراین و جنگ تعرفهای، موفقیتی محسوسی کسب کند و در تلاش است با بزرگنمایی برخی دستاوردهای احتمالی، جایگاه خود را تثبیت کند.» شمخانی تأکید دارد که مذاکرات اخیر میتواند به نقطه قوتی در کارنامه پرچالش ترامپ تبدیل شود.
او بر این باور است که توافقی متوازن، شفاف و مبتنی بر قانونگرایی میتواند نهتنها به رفع تحریمها منجر شود، بلکه جایگاه ایران را در عرصه بینالمللی ارتقا دهد. از نگاه شمخانی، «توازن» بهمعنای حذف تحریمها در برابر تعهدات مشخص ایران، «شفافیت» تضمینی برای پایبندی به فعالیتهای صلحآمیز و «قانونگرایی» اساس تعاملات بر مبنای حقوق بینالملل است.
بررسی روند مذاکرات نشان میدهد که رویکرد دولت ترامپ در قبال برنامه هستهای ایران، دچار دگرگونیهایی شده است. آمریکا که پیشتر بر توقف کامل برنامه غنیسازی ایران تأکید میکرد، حالا در موضعی ملایمتر از امکان ادامه این برنامه در چارچوبی مشخص سخن میگوید. عباس عراقچی در واکنش به برخی فشارها تصریح کرده: «غنیسازی اورانیوم حق مسلم ایران است و در این باره مصالحهای صورت نخواهد گرفت.»
استیو ویتکاف، مذاکرهکننده آمریکایی، نیز دچار تغییر لحن قابلتوجهی شده است. او ابتدا بر لزوم تخریب کامل تأسیسات غنیسازی تأکید کرده بود اما سپس در گفتوگویی تازه تمرکز را بر راستیآزمایی و شفافسازی قرار داد. این چرخش موضعی را میتوان نشانهای از شکاف در درون دولت ترامپ دانست؛ جایی که فشارهای داخلی از سوی طیفهای تندرو، کار را برای دستیابی به توافقی پایدار دشوار کردهاند.
پیش از آغاز سومین دور مذاکرات، مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، اعلام کرد که ایران میتواند از انرژی هستهای برای مصارف صلحآمیز استفاده کند، به شرط آنکه مواد غنیسازی شده را از خارج وارد کند. این موضع، چرخشی آشکار نسبت به دیدگاههای سختگیرانه پیشین است و نشان از تغییر استراتژی آمریکا در قبال ایران دارد. این تغییر سیاست با الگوبرداری از برنامه هستهای امارات، تلاش دارد تا بحران هستهای ایران را از مسیر دیپلماتیک حلوفصل کند.
از سوی دیگر، جاستین لوگان، تحلیلگر ارشد مؤسسه کیتو، به انتقاد از سیاستگذاران نئوکان پرداخت و هشدار داد که چهرههایی مانند مارکو روبیو، لیندسی گراهام و تام کاتن بهدنبال سوق دادن ترامپ بهسوی جنگ هستند. او گفته است: «وقتی هدف را صفر درصد غنیسازی تعیین میکنید، در واقع تنها دو راه میگذارید؛ یا جنگ یا پذیرش سلاح هستهای ایران.»
در همین حال، مارک دوبوویتز از بنیاد دفاع از دموکراسیها، نسبت به پیشنهادهای اخیر برای احیای توافق هشدار داده و آنها را مشابه برجام دانسته است. او در مصاحبه با جروزالم پست گفته: «چرا باید دوباره به توافقی بازگردیم که سالها پیش از آن خارج شدیم؟» او با انتقاد از روند فعلی، خواستار استفاده حداکثری از اهرمهای فشار علیه ایران شده است.
اکونومیست در تحلیلی از مذاکرات اخیر، سه چالش اصلی برای ترامپ برشمرده است: نخست، فشارهای داخلی که مانع از اتخاذ تصمیمات منطقی در مذاکرات میشود؛ دوم، مطالبات ایران برای دریافت تضمینهای اقتصادی پایدار که رفع تحریمها را کافی نمیداند؛ و سوم، مخالفتهای برخی متحدان آمریکا در منطقه بهویژه اسرائیل و عربستان که نگران آثار توافق احتمالی هستند.
ایران نیز با بهرهگیری از ابزارهای اقتصادی، تلاش دارد در روند مذاکرات اثرگذار باشد. اعلام آمادگی برای ساخت ۱۹ رآکتور هستهای و دعوت از شرکتهای آمریکایی برای سرمایهگذاری در این حوزه، نشانهای از این رویکرد است.
در این میان، بخشی از تیم ترامپ مخالف رویارویی نظامی با ایران هستند. چهرههایی مانند جی. دی. ونس، تولسی گبرد و استیو ویتکاف، دیدگاههایی مبتنی بر اولویتبندی منافع ملی آمریکا دارند و مخالف درگیر شدن در جنگی تازه در خاورمیانه هستند. آنها باور دارند که سیاستی مبتنی بر دیپلماسی میتواند به کاهش تنشها و ایجاد ثبات منطقهای منجر شود.
اما در سوی دیگر ماجرا، اسرائیل با نگرانی به روند فعلی نگاه میکند. این کشور بارها اعلام کرده که اجازه نخواهد داد ایران به توانمندی هستهای دست یابد. گزارشهایی نیز حاکی از آن است که اسرائیل برای حمله نظامی علیه ایران آماده شده و تنها در انتظار چراغ سبز واشنگتن است. روزنامه نیویورک تایمز نوشته که ترامپ تاکنون مانع از اجرای این عملیات شده است، اما احتمال چرخش در این سیاست هنوز وجود دارد.
رضا نصری، تحلیلگر مسائل بینالملل، معتقد است که نگرانی اصلی اسرائیل نه از ظرفیتهای هستهای ایران، بلکه از احتمال عادیسازی روابط تهران و واشنگتن است. او میگوید: «آنچه اسرائیل را نگران میکند، تضعیف گفتمان خصمانهای است که برای دههها میان ایران و آمریکا برقرار بوده و اسرائیل از آن سود بسیاری برده است.»
به باور کارشناسان، اگر آمریکا و ایران به سازوکارهای مذاکره عادت کنند، نقش اسرائیل بهعنوان تنها متحد استراتژیک ایالات متحده در منطقه کمرنگ خواهد شد. این روند ممکن است موجب بازگشت ایران به صحنه اقتصاد جهانی و کاهش فشارهای سیاسی علیه آن شود؛ موضوعی که در نهایت اهرمهای فشار اسرائیل را نیز محدود میسازد.