خشم اروپا از توافق پشتپرده ایران و آمریکا
در حالی که چهارمین دور مذاکرات ایران و آمریکا با میانجیگری عمان در آستانه برگزاری است، واکنشهای تند مقامات اروپایی، بهویژه فرانسه، خبر از نگرانیهای جدی آنان درباره کنار گذاشته شدن از روند توافقات میدهد.

در روزهای منتهی به برگزاری دور چهارم گفتوگوهای هستهای میان ایران و ایالات متحده، که قرار است با میانجیگری عمان در رم برگزار شود، فضای رسانهای و دیپلماتیک با اظهارات جنجالی برخی مقامات، بهویژه از سوی فرانسه، متشنج شده است.
طبق گزارشها، وزیر امور خارجه فرانسه مدعی شده که ایران به مرحلهای نزدیک به توسعه سلاح هستهای رسیده است. این ادعا در حالی مطرح شد که وزارت امور خارجه ایران به سرعت و با واکنش شدید به آن پاسخ داد. همزمان، رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، از تمامی طرفهای مذاکره خواسته تا به اصول آژانس پایبند بمانند.
از سوی دیگر، تروئیکای اروپا هشدار داده در صورتی که مذاکرات جاری میان تهران و واشنگتن به توافق منتهی نشود، ممکن است مکانیزم ماشه را فعال کنند؛ اقدامی که میتواند بازگشت تحریمهای سازمان ملل متحد علیه ایران را در پی داشته باشد. این هشدارها باعث شده تحلیلگران به بررسی انگیزههای اروپا، بهویژه فرانسه، در این مرحله از مذاکرات بپردازند.
جلال ساداتیان، دیپلمات پیشین و تحلیلگر ارشد سیاست خارجی، در گفتوگو با فرارو، به تبیین این نگرانیها پرداخته و تصریح میکند: «پیش از آغاز دور جدید مذاکرات، ایران چندین مرتبه با کشورهای اروپایی گفتوگو داشته است. اما اگر این کشورها احساس کنند در جریان تحولات قرار ندارند، ممکن است مسیر را برای اعمال فشار و حتی فعالسازی مکانیزم ماشه هموار کنند. به همین دلیل است که ما تنها تا پایان خردادماه فرصت داریم تا تکلیف خود را در این زمینه مشخص کنیم.»
ساداتیان در ادامه با اشاره به ابعاد فنی و حقوقی این تهدیدها توضیح میدهد: «فرانسه و سایر کشورهای اروپایی طبق برنامه زمانبندی شده، نیاز به سه ماه زمان برای اجرایی کردن روند بازگرداندن تحریمها دارند. بنابراین اگر از ابتدای تابستان آغاز به کار کنند، تا مهرماه فرصت خواهند داشت این مسیر را به سرانجام برسانند. از اینرو، واکنش اخیر فرانسه بیشتر از آنکه بر پایه واقعیات هستهای باشد، نوعی اعلام نارضایتی از بیرون ماندن از گفتوگوهاست.»
او همچنین تأکید میکند که اروپا، از همان آغاز بحثهای مقدماتی مذاکرات، علاقه خود را برای حضور فعال در روند مذاکرات ابراز کرده است. به گفته ساداتیان، این کشورها از نفوذ قابل توجهی در آژانس برخوردارند و ارتباط تنگاتنگ میان آژانس، مذاکرات و منافع اروپا را نمیتوان نادیده گرفت.
او یادآوری میکند: «تروئیکای اروپا در طول سالهای گذشته بارها تلاش کردهاند با فشار بر ایران مسیر مذاکرات را به نفع خود تغییر دهند. در مواقعی نیز چین و روسیه با اقدامات خود در شورای امنیت مانع از این فشارها شدهاند. سفر اخیر گروسی به رم نیز نشان میدهد که تحولات مذاکرات تهران و واشنگتن، تاثیر مستقیمی بر مواضع آژانس و کشورهای اروپایی خواهد داشت.»
وی میافزاید: «اروپاییها با زبان صریح خود از مواضعشان دفاع میکنند و در قالب بیانیهها یا اظهارات رسمی، اعتراض خود را اعلام میدارند. آنها به خوبی میدانند که چنین اظهاراتی تحت رصد جدی دیگر کشورها قرار دارد. برای مثال، وقتی فرانسه ایران را به تلاش برای دستیابی به تسلیحات هستهای متهم میکند، واکنشهای شدید دیپلماتیک اجتنابناپذیر است. البته نباید فراموش کنیم که در جریان مذاکرات برجام نیز فرانسه از جمله کشورهایی بود که بعضاً مانعتراشیهایی داشت.»
این دیپلمات باسابقه درباره جایگاه گروسی در این روند نیز میگوید: «گروسی بهطور مستقیم توان مداخله در مسیر مذاکرات میان ایران و آمریکا را ندارد. اما آنچه امروز از سوی او و نهادهای بینالمللی مطرح میشود، عمدتاً همسو با خواستههای آمریکاست. شرط کلیدی مطرحشده از سوی آمریکا و حتی دولت پیشین این کشور نیز روشن است؛ ایران نباید به سمت ساخت سلاح هستهای حرکت کند.»
او در ادامه توضیح میدهد که حتی با وجود این هماهنگی در مواضع، آمریکا صرفاً تابع آژانس نیست و مسیر مستقلی را دنبال میکند. بهزعم ساداتیان، آنچه اکنون در دستور کار مذاکرات قرار دارد، عمدتاً پیرامون مسائل فنی، مانند نوع سانتریفیوژها و سطح غنیسازی، و همچنین ابعاد اقتصادی توافق است. به گفته او، در چنین شرایطی، اظهارات مقامات اروپایی یا مواضع گروسی نمیتواند بهتنهایی مسیر مذاکرات را منحرف کند.
او در جمعبندی صحبتهای خود یادآور میشود که رفتار اخیر فرانسه را باید بیشتر به عنوان «اعتراض دیپلماتیک» درک کرد. به باور ساداتیان، این کشور به دنبال آن است که آمریکا را از پیشبرد مذاکرات بدون مشارکت اروپا بازدارد و حضور خود را در روند تصمیمگیری تثبیت کند. به همین دلیل، نگرانی اصلی پاریس، کنار گذاشته شدن از توافقات آتی و از دست رفتن منافع سیاسی و اقتصادی حاصل از آن است.