آیا اسرائیل خودش را به ورطه نابودی کشاند؟ روایتهایی که ورق جنگ با ایران را برگرداندند
در حالی که اسرائیل با حمایت غرب وارد تقابلی نظامی با ایران شد، موجی از مخالفتها حتی در میان یهودیان و اندیشمندان اسرائیلی، مشروعیت این جنگ را زیر سوال برد.

در کشاکش تحلیلهایی که جنگ ایران و اسرائیل را صرفاً به رقابت منطقهای یا نزاعی نیابتی در محور مقاومت محدود میکنند، برخی دیدگاهها بر آناند که این تقابل چیزی فراتر از درگیریهای ژئوپلتیک است. در واقع، ریشه اصلی این جنگ به نزاع میان روایتهای هویتی بازمیگردد؛ جایی که از یکسو، دیدگاه غربی ـ بهویژه آمریکایی و اروپایی ـ ایران را تهدیدی برای امنیت جهانی و بهخصوص اسرائیل، بهعنوان نماد مدرنیته و تمدن غرب قلمداد میکند. در سوی دیگر، «روایت مقاومت» قرار دارد؛ نگرشی که اسرائیل را نماینده امپریالیسم، استعمار و صهیونیسم جهانی دانسته و آن را خطری بنیادین برای خاورمیانه و دنیای عرب میبیند. این روایت بر مبنای پروژهای توراتی بهنام «اسرائیل بزرگ» شکل گرفته؛ مفهومی که توسط جریانهای راستگرای صهیونیست و بهویژه بنیامین نتانیاهو با عنوان «خاورمیانه جدید» ترویج میشود.
در همین راستا، موج جهانی حمایت از آرمان فلسطین و محکومیت گسترده جنایات اسرائیل علیه مردم غزه، باعث شده تا روایت مقاومت از مرزهای منطقهای فراتر رود و امروز حتی در دل برخی جوامع یهودی ـ چه در اسرائیل و چه در سطح جهانی ـ طنین بیابد. حضور پررنگ روشنفکران، روزنامهنگاران و فعالان یهودی در صف مخالفان جنگ و خشونت، نشانهای است از بازتعریف مرزهای هویتی درون اسرائیل.
نمونه بارز این نگاه را میتوان در سخنان نوآم چامسکی، ایلان پاپه، آوی شلایم و دیگر روشنفکران یهودی دید؛ کسانی که جنایات اسرائیل در غزه را محکوم کرده و آن را شکل جدیدی از استعمار و نسلکشی توصیف میکنند. آوی شلایم، مورخ سرشناس، در گفتوگویی با الجزیره در سال ۲۰۱۸ تصریح کرد:
«در طول چهار دهه گذشته، اسرائیل همواره منبع تهدید برای ایران بوده است، نه بالعکس. ایران نه تنها به اسرائیل حملهای نکرده، بلکه عضو معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای است، در حالی که اسرائیل از امضای آن سر باز زده و خود دارای زرادخانه هستهای است.»
در هفتههای اخیر نیز صدای مخالفان جنگ از درون اسرائیل و محافل یهودیتبار غربی بلندتر شده است. داوید گروسمن، نویسنده برجسته اسرائیلی، در مقالهای در روزنامه «هاآرتص»، با انتقاد از فراخوانهای جنگطلبانه علیه ایران هشدار داد که این اقدام میتواند به یک فاجعه انسانی و منطقهای ختم شود. به باور او، این نوع جنگها با اصول بنیادین اخلاقی و انسانی در تضاد است و باید از راههای مسالمتآمیز برای حل اختلافات بهره برد.
همچنین دالیا شندلین، جامعهشناس اسرائیلی، با استناد به نظرسنجی «شاخص صلح» اعلام کرد که ۶۱ درصد از یهودیان اسرائیل با حمله یکجانبه به ایران مخالفاند. او بر این باور است که این جنگ نه تنها امنیت را تضمین نمیکند بلکه بر زندگی روزمره شهروندان تأثیرات منفی میگذارد و باید از طریق راهحلهای دیپلماتیک به آن پایان داده شود.
در ادامه این موضعگیریها، ایتای مک، پژوهشگر و وکیل اسرائیلی، نیز تأکید کرد که از لحظه نخست شلیک، اسرائیل جنگ با ایران را باخته بود. او افزود: این حمله نه اهداف روشنی داشت و نه پشتوانهای در افکار عمومی، و تنها مردم ایران هستند که حق تصمیمگیری درباره آینده کشورشان را دارند، نه اسرائیل. وی هشدار داد که ادامه این جنگ تنها موجب آسیب بیشتر برای اسرائیل خواهد شد و دولت نتانیاهو در نهایت با دستخالی و موقعیتی ضعیفتر از گذشته، پای میز مذاکرات خواهد نشست.
از سوی دیگر، رون ماتی، روزنامهنگار یهودی-کانادایی، در گفتگو با رسانهها تصریح کرد:
«اسرائیل هیچ حق قانونی برای آغاز این جنگ نداشته و استدلالهایش برای حمله، به همان اندازه ضعیفاند که دلایل آمریکا برای حمله به عراق بودند.»
او همچنین بر این نکته تأکید کرد که ایران تهدیدی برای اسرائیل نیست و فاقد هرگونه سلاح هستهای است، در حالی که سیاستهای اسرائیل با حمایت آمریکا، منطقه را به سوی بیثباتی کشانده است. رفتار اسرائیل با فلسطینیان نیز از نگاه ماتی، «سادیستی» و غیرقابل توجیه است.
اندیشمندان دیگری چون پیتر بینارت نیز پیش از وقوع جنگ، بر ضرورت کاهش تنش و خروج از فضای تقابل تأکید کرده بودند. او در نشریه آتلانتیک هشدار داده بود که جنگهای داخلی خاورمیانه، همواره با تلفات گسترده همراه بوده و تنها راه برونرفت از بحران، تلاش برای صلح و جلوگیری از خشونت است.
در این میان، حجای رام، متفکر اسرائیلی، دیدگاه حاکم در تلآویو نسبت به ایران را ناشی از تصوراتی استعمارگرایانه میداند. او معتقد است که تصویر ارائهشده از ایران در گفتمان رسمی اسرائیل، از دل توهمات قدیمی برآمده که باید مورد بازخوانی و نقد جدی قرار گیرد. در کتاب خود با عنوان «حفرههای گفتمان اسرائیل درباره ایران»، حجای رام توضیح میدهد که کلیشههای فرهنگی و ذهنی نسبت به ایران، نقش کلیدی در شکلدهی به سیاستهای جنگطلبانه اسرائیل داشتهاند.
بر همین اساس، افکار عمومی داخل اسرائیل نیز نقش قابلتوجهی در توقف این جنگ ایفا کرد. تحلیلهای کارشناسانی چون یوسی ملمان، کارشناس امور نظامی، تأکید دارد که ورود به این جنگ هیچ ضرورتی نداشت و محاسبات اشتباه تلآویو باعث بروز خسارات سنگین شد. رز زیمت نیز نسبت به سادهسازی بیش از حد مسأله ایران هشدار داده و اظهار داشته که ایران ساختاری منسجم و پیچیده دارد که با گروههایی مانند حزبالله یا حماس قابلمقایسه نیست.
از منظر دیمیتری چامسکی، حمله اسرائیل نه تنها ناکام ماند، بلکه ایران را در مسیر تسلیحات هستهای مصممتر کرد. او معتقد است که همین فشارها و تهدیدها میتوانند به انگیزهای برای ایران تبدیل شوند تا مسیر متفاوتی در پیش گیرد.
در همین بازه زمانی، بحرانهای درونی اسرائیل نیز شدت گرفتند. کمبودهای بهداشتی در پناهگاهها، مهاجرت گسترده شهروندان به اردن، مصر و حتی اروپا و آمریکا، افزایش اضطرابهای روانی و تخریب زیرساختهای نظامی و غیرنظامی، همگی بر وخامت اوضاع افزودند. این وضعیت، روایت رسمی اسرائیل را با چالش مواجه کرد؛ بهویژه آنکه رسانههایی چون والاستریت ژورنال گزارش دادند که نتانیاهو از ترامپ درخواست کرده برای توقف جنگ پا درمیانی کند.
آلون مزراحی، نویسنده اسرائیلی، در همین زمینه نوشت:
«ایرانیها سادهلوح نیستند؛ آنها صبورانه و با دقت پیش میروند و در این دور از تقابل، به روشنی پیروز شدند.»
او افزود که این پایان کار نیست، اما کسی نمیتواند ایرانیها را فریب دهد.
مارتن جک، روزنامهنگار یهودی مقیم آلمان نیز در مصاحبهای تأکید کرد که اقدامات نظامی اسرائیل، هیچ مشروعیتی ندارد و هدف واقعی آن، زمینهسازی برای تحقق پروژه اسرائیل بزرگ است. به گفته او، اسرائیل با تکرار عملیاتهایی در غزه، لبنان، سوریه، یمن و حالا ایران، عملاً در پی پاکسازی پیشگیرانه منطقه است.
ادعاهای اسرائیل در مورد تهدید ایران، حتی از سوی برخی روزنامهنگاران یهودی آمریکایی مانند لری کولر نیز رد شدهاند. او پس از سفر به ایران، در یادداشتی تأکید کرد که نشانهای از تمایل ایرانیان به نابودی اسرائیل ندیده و بر آزادی یهودیان در ایران گواهی داد. کولر همچنین یادآور شد که حتی برخی از روحانیون بلندپایه در ایران، از راهحل دو دولتی در مناقشه فلسطین حمایت میکنند.
این تحول فکری که پس از جنگ غزه و حمله اسرائیل به ایران به اوج خود رسیده، نشاندهنده شکلگیری یک موج ضدصهیونیستی جهانی است؛ موجی که به گفته فریدریش مرتس، صدر اعظم آلمان، بر این واقعیت تأکید دارد که «اسرائیل دارد کارهای کثیف غرب را در ایران انجام میدهد.»
چنین دیدگاههایی، که از سوی متفکرانی چون ایلان پاپه، توماس فریدمن، بنی موریس و دیگران مطرح شدهاند، بیانگر آناند که برای رسیدن به صلح پایدار، بازنگری در روایتهای سنتی غربی و صهیونیستی، امری ضروری و گریزناپذیر است.